کلمه جو
صفحه اصلی

worktop

انگلیسی به انگلیسی

• table or other flat surface used for working at
a worktop is a flat surface on top of a fridge or low cupboard, on which you can prepare food or place something.

جملات نمونه

1. The worktop is made of solid beech.
[ترجمه ترگمان]The از راش یکپارچه ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]میز کار از چوب راش جامد ساخته شده است

2. There were scorch marks on the kitchen worktop where a hot pan had been placed.
[ترجمه ترگمان]جای سوختگی روی آشپزخانه، جایی که یک ماهی تابه داغ روی آن نصب شده بود، جای سوختگی بود
[ترجمه گوگل]علامت های سوزش در میز کار آشپزخانه وجود دارد که در آن یک تابه گرم قرار داده شد

3. Knives will scratch the worktop.
[ترجمه ترگمان]چاقو the را خراش می دهد
[ترجمه گوگل]چاقوها میز کار را خراشیده می کنند

4. Julie: Mick, don't cut the potatoes on the worktop.
[ترجمه ترگمان]\"میک\"، سیب زمینی رو قطع نکن
[ترجمه گوگل]جولی میک، سیب زمینی را بر روی میز کار برش ندهید

5. She lifted the carrier bag onto the worktop and reached for the kettle.
[ترجمه ترگمان]کیف دستی اش را روی میز گذاشت و دستش را به طرف ک تری دراز کرد
[ترجمه گوگل]او کیسه حامل را بر روی میز کار برداشته و به کتری برسد

6. Anne Hopper winced as she looked at the remains of the bullock lying on the large wooden worktop in the prison kitchen.
[ترجمه ترگمان]آن وقت همان طور که به بقایای لاشه گاو که در آشپزخانه زندان افتاده بود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]آن هاپر با نگاهی به بقایای گل سرخ که روی میز میز بزرگ چوبی در آشپزخانه زندان نگاه می کرد، از خواب بیدار شد

7. And far from being luxurious, it had all the style and panache of a Formica worktop.
[ترجمه ترگمان]این سبک از تجمل بسیار دور بود، همه سبک و panache یک worktop Formica را داشت
[ترجمه گوگل]و از لحاظ لوکس بودن، تمام سبک و ظرافت یک میز کار فرمیکا را داشت

8. I watch it stand on its hind legs with its snout on the worktop.
[ترجمه ترگمان]به آن نگاه می کنم که روی پاهای عقبش می ایستد و پوزه اش را روی the می گذارد
[ترجمه گوگل]من آن را تماشا می کنم در پاهای عقب خود را با پوزه آن در میز کار ایستاده است

9. If there is no room to add any extra counter space try importing a free-standing butcher-block worktop or a trolley or cart.
[ترجمه ترگمان]اگر هیچ فضایی برای اضافه کردن یک فضای شمارنده اضافی وجود ندارد، وارد کردن یک worktop یا یک گاری یا چرخ دستی یا گاری آزاد شوید
[ترجمه گوگل]اگر هیچ اتاق اضافی برای اضافه کردن فضای اضافی وجود نداشته باشد، می توانید یک میز کار مستقل و یا یک واگن برقی یا سبد خرید خود را وارد کنید

10. Being all in one, the Concept slides neatly between kitchen cabinets without gaps, adjusting to fit flush with the worktop.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این مفهوم به طور منظم بین قفسه های آشپزخانه بدون شکاف، تنظیم می شود تا تناسب با the تنظیم شود
[ترجمه گوگل]همه چیز در یک، مفهوم بین دو کابینت آشپزخانه بدون شکاف، به صورت متناسب با میز کار تغییر می کند

پیشنهاد کاربران

میز کار worktop

روی کابینت در اشپزخانه


کلمات دیگر: