کلمه جو
صفحه اصلی

world bank


بانک جهانی (international bank of reconstruction and development هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

بانک جهانی (International Bank of Reconstruction and Development هم می‌گویند)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an agency established by the United Nations in 1945 to assist in the financing of reconstruction and development for member nations, esp. through loans.

• monetary institution that supplies credit for the investment and opening with the guarantee of the state

جملات نمونه

1. The country had been declared ineligible for World Bank lending.
[ترجمه ترگمان]این کشور برای وام دادن به بانک جهانی شرایط لازم را اعلام نکرده است
[ترجمه گوگل]این کشور برای اعطای وام بانک جهانی غیرقانونی اعلام شده است

2. The World Bank is being urged to write off debts from developing countries.
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی اصرار دارد که بدهی های کشورهای در حال توسعه را حذف کند
[ترجمه گوگل]بانک جهانی از بدهی های کشورهای در حال توسعه خواسته شده است

3. The project is funded by the World Bank and other multilateral agencies.
[ترجمه ترگمان]این پروژه توسط بانک جهانی و دیگر آژانس های چندجانبه تامین می شود
[ترجمه گوگل]این پروژه توسط بانک جهانی و سایر آژانس های چندجانبه تامین می شود

4. He's doing a brief stint at the World Bank in Washington.
[ترجمه ترگمان]او کار کوتاهی در بانک جهانی در واشنگتن انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او در بانک جهانی در واشنگتن کوتاهی می کند

5. The World Bank should pull out of the project.
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی باید از این پروژه خارج شود
[ترجمه گوگل]بانک جهانی باید از این پروژه خارج شود

6. The World Bank, with its poor environmental record, is an easy target for blame.
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی با سابقه ضعیف زیست محیطی خود، یک هدف آسان برای سرزنش است
[ترجمه گوگل]بانک جهانی با رکورد زیست محیطی آن ضعیف است

7. The World Bank promised assistance to the value of $5 million.
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی وعده کمک به ارزش ۵ میلیون دلار را داد
[ترجمه گوگل]بانک جهانی قول کمک به ارزش 5 میلیون دلار داد

8. Funding from the World Bank lends credibility to the project.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری از سوی بانک جهانی به این پروژه اعتبار می دهد
[ترجمه گوگل]تامین مالی از بانک جهانی اعتبار این پروژه را به دست می دهد

9. The World Bank can use its clout with poorer countries to insist on reforms.
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی می تواند از نفوذ خود با کشورهای فقیرتر برای اصرار بر اصلاحات استفاده کند
[ترجمه گوگل]بانک جهانی می تواند از نفوذ خود با کشورهای فقیرتر برای اصرار بر اصرار استفاده کند

10. According to World Bank figures, 41 per cent of Brazilians live in absolute poverty.
[ترجمه ترگمان]طبق آمار بانک جهانی، ۴۱ درصد برزیل در فقر مطلق زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]طبق ارقام بانک جهانی، 41 درصد برزیلی ها در فقر مطلق زندگی می کنند

11. It would be tragic if World Bank assistance is used to pursue the ineffective treatment regimen.
[ترجمه ترگمان]اگر کمک بانک جهانی برای پی گیری رژیم درمانی بی اثر به کار رود tragic خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر کمک بانک جهانی برای دنبال کردن رژیم درمان نامناسب باشد، غم انگیز خواهد بود

12. The World Bank will only agree to make this loan if certain conditions are met.
[ترجمه ترگمان]بانک جهانی تنها در صورتی با این وام موافقت خواهد کرد که شرایط خاصی برآورده شود
[ترجمه گوگل]بانک جهانی فقط موافقت می کند که این وام را در صورت شرایط خاصی تحقق بخشد

13. According to the World Bank, there are up to 700,000 sufferers.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش بانک جهانی، ۷۰۰ هزار نفر در این رقابت ها حضور دارند
[ترجمه گوگل]به گفته بانک جهانی، تا 700،000 مبتلا به این بیماری وجود دارد

14. There were also senior figures from the World Bank, the United Nations and other international organisations.
[ترجمه ترگمان]همچنین چهره های ارشد بانک جهانی، سازمان ملل متحد و دیگر سازمان های بین المللی حضور داشتند
[ترجمه گوگل]چهره های ارشد بانک جهانی، سازمان ملل متحد و سایر سازمان های بین المللی نیز وجود داشت

15. Mexico has borrowed heavily from private banks, the World Bank, and other international lenders.
[ترجمه ترگمان]مکزیک به شدت از بانک های خصوصی، بانک جهانی و دیگر وام دهندگان بین المللی وام گرفته است
[ترجمه گوگل]مکزیک به شدت از بانک های خصوصی، بانک جهانی و دیگر وام دهندگان بین المللی قرض گرفته است

پیشنهاد کاربران

بانک جهانی



کلمات دیگر: