کلمه جو
صفحه اصلی

bathrobe


رخت حمام، رب دشامبر، قدیفه (قطیفه)

انگلیسی به فارسی

رخت حمام، رب دشامبر، قدیفه (قطیفه)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a loose garment worn before or after bathing, over nightwear, or casually in the home.
مشابه: robe

• garment worn after bathing
a bathrobe is a loose piece of clothing which you wear before or after you have a bath or a swim.
long garment work after a shower or bath

مترادف و متضاد

robe


Synonyms: lounging robe, wrapper, housecoat, negligee, kimono, smock, wraparound, dressing gown, morning dress, peignoir, yukata, robe de chambre


جملات نمونه

1. I'm so fat my bathrobe won't tie up!
[ترجمه ترگمان]من خیلی چاقم، لباسم به هم نمی رسد!
[ترجمه گوگل]من خیلی چاق هستم

2. The man wore a bathrobe and had evidently just come from the bathroom.
[ترجمه ترگمان]مرد حوله حمام به تن داشت و ظاهرا تازه از حمام بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]این مرد حمام را بپوشاند و ظاهرا فقط از حمام آمده است

3. She looked perfectly respectable in her bathrobe at breakfast.
[ترجمه ترگمان]او با لباسی که به تن داشت، کاملا محترمانه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او در صبحانه کاملا حمام آورده بود

4. She bought a new bathrobe yesterday.
[ترجمه ترگمان]اون دیروز یه حوله جدید خرید
[ترجمه گوگل]دیروز خانم جدیدی خریداری کرد

5. He was wearing a torn and spotted cotton bathrobe and a pair of run-down slippers.
[ترجمه ترگمان]او کت کهنه ای پوشیده بود و روب دوشامبر نخی سفیدی پوشیده بود و یک جفت دمپایی زنانه پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک کت و شلوار نخل پاره شده و یک جفت دمپایی پوشیدنی را پوشید

6. He twisted a bathrobe belt around her neck and forced her on to a bed before raping her twice in July 199
[ترجمه ترگمان]او کمربند راحتی را دور گردنش حلقه کرد و قبل از اینکه به او برسد، او را روی تخت انداخت
[ترجمه گوگل]او قبل از تجاوز به او دو بار در ماه ژوئیه 199 کمربند حمام را در اطراف گردن خود پیچید و او را به تخت زد

7. The bathrobe did not do the trick.
[ترجمه ترگمان]حوله حمام کار را نکرد
[ترجمه گوگل]حمام این فریب را انجام نداد

8. He was unshaven and wearing a shabby towelling bathrobe with threads hanging off it.
[ترجمه ترگمان]ریش نتراشیده بود و پیراهن نازکی به تن داشت که نخی از آن آویزان بود
[ترجمه گوگل]او دست نخورده بود و با یک دستمال مخصوص دستمال مخصوص دستمال مرطوب با رشته های حلق آویز از آن می پوشد

9. Meir Ahronson, wearing a bathrobe and a pair of run-down slippers, opened the door.
[ترجمه ترگمان]Meir Ahronson، یک حوله و یک جفت دمپایی زنانه که در را باز کرده بود، در را باز کرد
[ترجمه گوگل]مایر آرونسون، با لباس حمام و یک جفت دمپایی پوشاننده، درب را باز کرد

10. She hung her bathrobe on its hook near the door, aligned her slippers at the foot of the bed.
[ترجمه ترگمان]حوله her را روی قلاب کنار در آویزان کرد و slippers را در پایین تخت قرار داد
[ترجمه گوگل]او دستشویی خود را روی قلاب خود در نزدیکی درب گذاشت، دمپایی خود را در پای تخت قرار داد

11. Slipping into her silk bathrobe, she crept to the door and listened.
[ترجمه ترگمان]حوله silk را باز کرد و به طرف در رفت و گوش داد
[ترجمه گوگل]او به حمام ابریشمی اش می لرزد، او به داخل خانه افتاد و گوش داد

12. She was wearing a bathrobe and slippers.
[ترجمه ترگمان]حوله و دمپایی به تن داشت
[ترجمه گوگل]او حمام و دمپایی پوشید

13. Edusha ate her breakfast still wearing her bathrobe and her slippers.
[ترجمه ترگمان]Edusha، صبحانه اش را هنوز به تن داشت و bathrobe را به تن کرده بود
[ترجمه گوگل]Edusha صبحانه خویش را هم بپوشید و هم دمار از روزگارمان درآورد

14. Brenda wore a bathrobe belonging to her sister.
[ترجمه ترگمان]براندا روب دوشامبر پوشیده بود که متعلق به خواهرش بود
[ترجمه گوگل]برندا لباس زیر زنانه را به خواهرش پوشید

15. She was unsurprised to find a long silk bathrobe neither masculine nor feminine hanging on the back of the door.
[ترجمه ترگمان]او از دیدن یک لباس ابریشمی بلند و زنانه که نه زنانه بود و نه زنانه در پشت در آویزان بود، تعجب نکرد
[ترجمه گوگل]او به اندازه ی کافی شاپ های ابریشمی، نه مردانه و نه زنانه در پشت درب، مات و مبهوت بود

پیشنهاد کاربران

رخت حمام

حوله حمام

لباس راحتی، لباس خانه، حوله حمام

لباس حوله ای حمام

روپوش حمام


کلمات دیگر: