کلمه جو
صفحه اصلی

rutting

انگلیسی به فارسی

چرخش، فحلیت


انگلیسی به انگلیسی

• period or season of sexual excitation (in animals)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شیار - گودی - شیار شیار شدن

جملات نمونه

1. rutting stags
گوزن های فحل آمده

2. My job bores me?I feel I'm in a rut.
[ترجمه ترگمان]شغل من حوصله ات رو سر میبره؟ احساس می کنم در a
[ترجمه گوگل]شغل من من را می شکند؟ من احساس می کنم من در گودال هستم

3. The road was deeply rutted and pooled with rain.
[ترجمه ترگمان]جاده کثیف بود و زیر باران غرق شد
[ترجمه گوگل]جاده عمیقا متلاشی شد و با باران همراه شد

4. The farm carts have worn ruts in the lane.
[ترجمه ترگمان]گاری های مزرعه از میان جاده رد و بدل شده بود
[ترجمه گوگل]کامیون های مزرعه در جاده ها پوشیده شده اند

5. My bike bumped over the ruts.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه من روی شیارها بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری من روی رانها افتاد

6. During the rut, stags can be seen fighting for females.
[ترجمه ترگمان]در طول این دست انداز، گوزن های نر را می توان برای مبارزه با زنان دید
[ترجمه گوگل]در طول بلافاصله می توان از سگ ها برای مبارزه با زنان استفاده کرد

7. The lane was rutted with tyre tracks.
[ترجمه ترگمان]کوره راه پر از tyre بود
[ترجمه گوگل]این خط با آهنگهای تایر چرخانده شد

8. I'd got into a rut, cooking the same things week after week.
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم یک هفته بعد از هفته درست کار کنم
[ترجمه گوگل]من می خواستم یک هفته ی بعد یک هفته بیدار شوم

9. He lurched the car in reverse along the ruts to the access road.
[ترجمه ترگمان]ماشین را عوض کرد و به جاده دسترسی کرد
[ترجمه گوگل]او ماشین را به عقب در امتداد مسیرها به جاده دسترسی راند

10. I was stuck in a rut and decided to look for a new job.
[ترجمه ترگمان]من گیر کرده بودم و تصمیم گرفتم دنبال یه شغل جدید بگردم
[ترجمه گوگل]من در یک بغل گرفتار شدم و تصمیم گرفتم به دنبال یک کار جدید باشم

11. During the rutting season the big boars have the most terrible mating battles.
[ترجمه ترگمان]در طول فصل rutting، گراز بزرگ the نبرده ای جنسی را دارند
[ترجمه گوگل]در طول فصل تکان دادن، گرگ های بزرگ جنگ های مخرب وحشتناک را دربر می گیرند

12. The lane was rutted with tyre track.
[ترجمه ترگمان]کوره راه پر از شیار بود
[ترجمه گوگل]این خط با رانندگی تایرها زده شد

13. The car took a lurch forward but grounded in a deep rut.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به جلو حرکت کرد اما در دست انداز گودی افتاده بود
[ترجمه گوگل]ماشین به جلو حرکت کرد اما در یک تله عمیق فرو رفت

14. I gave up my job because I felt I was stuck in a rut.
[ترجمه ترگمان]من شغلم رو ول کردم چون حس می کردم توی یه rut گیر کردم
[ترجمه گوگل]من کار خود را از دست دادم، زیرا احساس کردم که در گودال گیر افتاده بودم

15. If you don't go out and meet new people, it's easy to get into a rut.
[ترجمه ترگمان]اگر بیرون نری و با مردم جدید آشنا بشی، این کار خیلی اسونه
[ترجمه گوگل]اگر بیرون بیایید و با افراد جدید ملاقات کنید، آسان است که وارد شوید

پیشنهاد کاربران

شیارشدگی

لطفا معنی" شیارشدگی" را که کاربر ( خانم ) فائزه پیشنهاد کرده اند به عنوان معنی اصلی قرار دهید.


کلمات دیگر: