کلمه جو
صفحه اصلی

irrespective


معنی : بی ادب، صرفنظر از، قطع نظر از، بیطرف، احترامنگذار، بدون مراعات
معانی دیگر : (نادر) بی توجه، بی قید، بی ملاحظه، بی پروا

انگلیسی به فارسی

قطع نظر از، بیطرف، بی ادب، احترام نگذار، بدون مراعات، صرفنظر از


قطع نظر از، صرفنظر از، بیطرف، بی ادب، احترامنگذار، بدون مراعات


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: irrespectively (adv.)
• : تعریف: without consideration; disregarding (usu. fol. by of).

• without regard to, unconnected to
if something is true or happens irrespective of other things, those things do not affect it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بدون توجه

مترادف و متضاد

بی ادب (صفت)
lowly, coarse, rude, lowbrow, barbaric, impolite, irreverent, uncivil, indecorous, discourteous, brusque, plebeian, ill-bred, uncivilized, ill-mannered, irrespective, unmannered

صرفنظر از (صفت)
irregardless, regardless, irrespective

قطع نظر از (صفت)
irrespective

بیطرف (صفت)
irrespective

احترام نگذار (صفت)
irrespective

بدون مراعات (صفت)
irrespective

جملات نمونه

1. irrespective of
1- مستقل از،سوای 2- علیرغم،بدون در نظر گرفتن

2. Look at every one equally, irrespective of rich or poor, noble or of low caste.
[ترجمه ترگمان]به هر یک از آن ها توجه کنید، صرف نظر از غنی یا فقیر، نجیب و یا طبقه پایین
[ترجمه گوگل]هر یک را به طور یکسان نگاه کنید، صرف نظر از غنی یا فقیر، نجیب و یا کاسه کم

3. Everyone is treated equally, irrespective of race.
[ترجمه ترگمان]هر کسی بدون توجه به نژاد، به طور مساوی رفتار می شود
[ترجمه گوگل]هر کس به طور مساوی برخورد می کند، صرف نظر از نژاد

4. The word "man" can refer to all humans, irrespective of sex.
[ترجمه ترگمان]واژه \"مرد\" می تواند به تمام انسان ها بدون توجه به رابطه جنسی اشاره کند
[ترجمه گوگل]کلمه 'مرد' می تواند به همه انسانها، بدون توجه به جنس، اشاره کند

5. The legislation must be applied irrespective of someone's ethnic origins.
[ترجمه ترگمان]این قانون باید بدون توجه به ریشه های قومی فرد مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این قانون باید بدون در نظر گرفتن ریشه های قومی فردی اعمال شود

6. The laws apply to everyone irrespective of race, creed or colour.
[ترجمه ترگمان]قوانین برای همه بدون توجه به نژاد، اعتقادات و رنگ اعمال می شوند
[ترجمه گوگل]این قوانین برای همه اعمال می شود بدون توجه به نژاد، اعتقاد و رنگ

7. The weekly rent is the same irrespective of whether there are three or four occupants.
[ترجمه ترگمان]اجاره هفتگی بدون توجه به این که آیا سه یا چهار نفر از ساکنان وجود دارند، یک سان است
[ترجمه گوگل]اجاره هفتگی همان است بدون در نظر گرفتن اینکه آیا سه یا چهار مسافر وجود دارد

8. Irrespective of charges, there is a discernible trend toward higher parental contributions to state education.
[ترجمه ترگمان]بدون توجه به هزینه ها، گرایش قابل توجهی به سمت مشارکت بیشتر والدین در آموزش و پرورش دولت وجود دارد
[ترجمه گوگل]صرف نظر از اتهامات، روند قابل توجهی نسبت به مشارکت والدین در آموزش عالی دولتی وجود دارد

9. Schools need to ensure that all pupils, irrespective of their backgrounds, have an equal opportunity to achieve the attainment targets.
[ترجمه ترگمان]مدارس باید اطمینان حاصل کنند که همه دانش آموزان بدون توجه به پیشینه خود، فرصت برابر برای رسیدن به اهداف دستیابی پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]مدارس باید اطمینان حاصل کنند که تمام دانش آموزان، صرف نظر از زمینه هایشان، دارای فرصت های برابر برای دستیابی به اهداف دست یابی هستند

10. Justice to all, irrespective of race, sect or class is the inalienable right and the inescapable obligation of all.
[ترجمه ترگمان]عدالت برای همه، صرف نظر از نژاد، فرقه یا طبقه، حق مسلم و تعهد گریزناپذیر همه است
[ترجمه گوگل]عدالت برای همه، صرف نظر از نژاد، فرقه یا طبقه، حق غیرقابل پذیرش و تعهد اجتناب ناپذیر همه است

11. Irrespective of their original function, these historical documents now provide us with many fascinating insights into the way we were.
[ترجمه ترگمان]بدون توجه به نقش اصلی آن ها، این اسناد تاریخی اکنون ما را با دیدگاه های بسیار جذابی در مسیری که قرار داشتیم فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]صرفنظر از عملکرد اصلی آنها، این اسناد تاریخی در حال حاضر ما را با بسیاری از بینش های شگفت انگیز در راه ما بود

12. Irrespective of his merits, the weakness in Scrope's position made success in his office unlikely.
[ترجمه ترگمان]ضعف his که در مقام معاونت فلگ موفق شده بود در دفتر کارش موفق به موفقیت می شد
[ترجمه گوگل]صرف نظر از شایستگی های او، ضعف در موقعیت Scrope در دفتر او موفقیت آمیز است بعید است

13. The average person, irrespective of weight, has too much refined sugar in their food.
[ترجمه ترگمان]فرد متوسط، بدون توجه به وزن، شکر بسیار زیادی در غذای آن ها دارد
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​افراد بدون توجه به وزن، شکر تصفیه شده بیش از حد در غذا خود دارند

14. Irrespective of the mechanism initiating basin formation the amount of subsidence will be amplified by the weight of sediments which accumulate.
[ترجمه ترگمان]قطع نظر از مکانیسم آغاز تشکیل حوضه، مقدار فرونشست با وزن رسوبات تشدید خواهد شد
[ترجمه گوگل]بدون در نظر گرفتن مکانیزم تشکیل تشکیل حوضه، میزان تخلیه با وزن رسوب هایی که تجمع می یابد، تقویت می شود

اصطلاحات

irrespective of

1- مستقل از، سوای 2- علیرغم، بدون در نظر گرفتن


پیشنهاد کاربران

بدون توجه به

بی ارتباط با

فارغ از

Roya decided to go to the United States irrespective of Arjang

بدون در نظر گرفتن. . .

صرف نظر


کلمات دیگر: