1. ammunition dump
انبار مهمات
2. ammunition belt
نوار فشنگ،فانوسقه
3. ammunition chest
جعبه ی مهمات
4. ammunition dump
انبار مهمات،زاغه ی مهمات
5. inert ammunition
(ارتش) مهمات مشقی (بدون خرج تخریب)
6. armed ammunition
مهمات آماده ی انفجار
7. he had enough ammunition to launch his criticism
او دلائل کافی برای انتقاد کردن داشت.
8. to run out of ammunition
تمام شدن مهمات،مصرف کردن همه ی مهمات
9. they used his own letters as ammunition to attack him
آنان از نامه های خودش برای تاختن به او استفاده کردند.
10. each soldier was given fifty rounds of ammunition
به هر سر باز پنجاه گلوله داده شده بود
11. The letter gave her all the ammunition she needed.
[ترجمه ترگمان]این نامه تمام ammunition را که می خواست به او داد
[ترجمه گوگل]نامه به او تمام مهمات مورد نیاز او را داد
12. The government issued ammunition to troops.
[ترجمه ترگمان]دولت برای سربازان مهمات صادر کرد
[ترجمه گوگل]دولت، مهمات را به سربازان صادر کرد
13. They left food and ammunition on the way—but would the enemy rise to so obvious the bait?
[ترجمه ترگمان]آن ها غذا و مهمات را در راه جا گذاشته بودند - اما آیا دشمن برای چنین طعمه آماده می شد؟
[ترجمه گوگل]آنها غذا و مهمات را در مسیر گذاشتند اما آیا دشمن به طعمه بسیار واضح می رسد؟
14. His bad behaviour provided plenty of ammunition for his opponents.
[ترجمه ترگمان]رفتار بد او مقدار زیادی مهمات برای مخالفان او فراهم کرد
[ترجمه گوگل]رفتار بد او مقدار زیادی از مهمات را برای مخالفان خود ارائه داد
15. They confiscated weapons, ammunition and propaganda material.
[ترجمه ترگمان]آن ها مقادیری سلاح، مهمات و مواد تبلیغاتی توقیف کردند
[ترجمه گوگل]آنها اسلحه، مهمات و مواد تبلیغاتی را ضبط کردند
16. When the soldiers had used up all their ammunition, they went on fighting with their swords.
[ترجمه ترگمان]وقتی سربازان تمام مهمات خود را مورد استفاده قرار داده بودند با شمشیرهای خود به جنگ پرداختند
[ترجمه گوگل]زمانی که سربازان تمام مهمات خود را مورد استفاده قرار دادند، با شمشیر خود مبارزه می کردند