کلمه جو
صفحه اصلی

with ease

انگلیسی به انگلیسی

• easily, with little or no trouble

جملات نمونه

1. The hostess greeted her guests with ease.
[ترجمه ترگمان]میزبان با مهربانی به میهمانان خوش آمد گفت
[ترجمه گوگل]میزبان مهمانان خود را با سهولت خوش آمد می گوییم

2. They are expected to win the election with ease.
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار دارند که با سهولت در انتخابات پیروز شوند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که آنها به راحتی از انتخابات پیروی کنند

3. He passed the exam with ease.
[ترجمه ترگمان]او با آسودگی امتحان را رد کرد
[ترجمه گوگل]او امتحان را با سهولت انجام داد

4. He brought off his speech with ease.
[ترجمه ترگمان]با خاطری آسوده نطق خود را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]او به راحتی سخنرانی کرد

5. He passed the examination with ease.
[ترجمه ترگمان]با آسودگی امتحان را رد کرد
[ترجمه گوگل]او امتحان را به راحتی گذراند

6. I was struck with ease after finishing the article.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که مقاله را تمام کردم خیالم راحت شد
[ترجمه گوگل]من بعد از اتمام مقاله به راحتی افتادم

7. They passed the exam with ease.
[ترجمه ترگمان]آن ها امتحان را با آسودگی گذراندند
[ترجمه گوگل]آنها امتحان را با سهولت انجام دادند

8. Gold and iron alloy with ease.
[ترجمه ترگمان]طلا و iron با سهولت
[ترجمه گوگل]آلیاژ طلا و آهن با سهولت

9. They won with ease.
[ترجمه ترگمان]آن ها با آسودگی پیروز شدند
[ترجمه گوگل]آنها با سهولت به دست آوردند

10. She won the 400m race with ease.
[ترجمه ترگمان]او با آسودگی ۴۰۰ متر برنده شد
[ترجمه گوگل]او 400 متر مسابقه را با سهولت به دست آورد

11. They gained the game with ease.
[ترجمه ترگمان]آن ها با آسودگی بازی را به دست اوردند
[ترجمه گوگل]آنها به راحتی بازی را به دست آوردند

12. He passed the test with ease.
[ترجمه ترگمان]با آسودگی آزمایش را رد کرد
[ترجمه گوگل]او تست را با سهولت انجام داد

13. He holed the putt with ease.
[ترجمه ترگمان]با آسودگی سوراخ را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]او راحت را نگه می دارد

14. It could be recognized with ease, and the criteria for its presence were precise and immutable.
[ترجمه ترگمان]آن را می توان با سهولت تشخیص داد، و معیارهای حضور آن دقیق و تغییر ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]این را می توان با سهولت به رسمیت شناخت، و معیارهای حضور آن دقیق و غیر قابل تغییر بود

پیشنهاد کاربران

به آسانی به راحتی

به سهولت


کلمات دیگر: