کلمه جو
صفحه اصلی

trill


معنی : لرزش صدا، حرف عله، با تحریر خواندن، پیچانیدن، لرزیدن، چهچه زدن، جاری شدن، روان شدن، چرخیدن
معانی دیگر : (آواز) تحریر، (موسیقی) رجوع شود به: vibrato، (پرنده) چهچهه، (تلفظ r در برخی زبان ها) زبان لرزانی، آوای لرزشی، جاری شدن مثل نهر، علت

انگلیسی به فارسی

با تحریر خواندن، چرخیدن، روان شدن، جاری شدن (مثلنهر)، پیچانیدن، لرزیدن، حرف عله، علت، لرزش صدا


تلخ، حرف عله، لرزش صدا، جاری شدن، روان شدن، چهچه زدن، با تحریر خواندن، چرخیدن، پیچانیدن، لرزیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rapid tremulous alternation of one musical tone with an adjacent whole or half tone; vibrato; tremolo.
مشابه: quaver

(2) تعریف: a similar tremulous or quavering sound, or succession of such sounds, made by a bird or insect; warble.

(3) تعریف: any rapid vibration of the tongue or uvula in the pronunciation of certain speech sounds, such as the "r" in Italian or Spanish.

(4) تعریف: a sound so produced.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: trills, trilling, trilled
مشتقات: triller (n.)
• : تعریف: to sing, play, sound, or utter with a trill.
مشابه: quaver, vibrate

• rapid alternation between two adjacent tones, shake (music); rapid succession of sounds, vibrato, warble
produce a trill, utter or play with a rapid alternation between two adjacent tones, produce a rapid succession of sounds, warble
a trill is the playing of two musical notes repeatedly one after the other very quickly; a technical use in music.
if a bird trills, it sings with short, high-pitched repeated notes. verb here but can also be a count noun. e.g. ...the canary's high trills.
if a person, especially a woman, trills, they talk or laugh in a high-pitched voice that sounds rather musical.

مترادف و متضاد

لرزش صدا (اسم)
trill, tremolo

حرف عله (اسم)
trill

با تحریر خواندن (فعل)
trill

پیچانیدن (فعل)
trill

لرزیدن (فعل)
shake, thrill, dither, grudge, flutter, throb, palpitate, flicker, bog, tremble, shudder, shiver, vibrate, twitter, trill, quail, dodder, flinch, quake, quiver, wince

چهچه زدن (فعل)
chitter, twitter, warble, chatter, trill

جاری شدن (فعل)
pour, rill, stream, run, trill, flux, disembogue, gush, emanate

روان شدن (فعل)
flow, trill, gush

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

جملات نمونه

1. We heard the familiar trill of the lark.
[ترجمه ترگمان]آهنگ آشنا چکاوک را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما شگفت انگیز از تلالو شگفت انگیز شنیده ایم

2. Some birds trill their songs.
[ترجمه ترگمان]برخی از پرندگان songs را باز می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از پرندگان آهنگ های خود را تیله می کنند

3. At the water's edge snipe rise and trill, while on the valley side there are wheatears and redwings.
[ترجمه ترگمان]در لبه آبی نوک درازها و trill، در حالی که در طرف دره there و redwings وجود دارد
[ترجمه گوگل]در لبه آب، لبه آب و تریل، در حالی که در سمت دره گندم و redwings وجود دارد

4. The telephones in Sly's office complex did not trill, they rang.
[ترجمه ترگمان]تلفن در مجتمع دفتر Sly زنگ خورد و زنگ زد
[ترجمه گوگل]تلفن های آنها در مجموعه اداری Sly ترد نیستند، آنها زنگ زدند

5. A trill of song from somewhere outside the trench.
[ترجمه ترگمان]یه آهنگ سرود از یه جایی خارج از گودال
[ترجمه گوگل]یک تریل آهنگ از جایی خارج از دهانه

6. Song has a wood-warbler-like trill, followed by a low throaty warble; delivered in aerial song flight.
[ترجمه ترگمان]آواز خوان یک چکاوک چوبی مانند trill را دارد و پس از آن صدای warble بلند و بلند به گوش می رسد؛ در پرواز آهنگ هوایی به او تحویل داده می شود
[ترجمه گوگل]آهنگ دارای یک تریل چوب واربلر است، به دنبال آن یک تودار گلو کوچک وجود دارد؛ پرواز هوایی هوایی تحویل داده شد

7. From within, I catch the trill of a Pogues song.
[ترجمه ترگمان] از درون، یه آهنگ \"a\" رو می شنوم
[ترجمه گوگل]از درون، من تریل یک آهنگ Pogues را می گیرم

8. To articulate ( a sound ) with a trill.
[ترجمه ترگمان]برای بیان (یک صدا)با یک trill
[ترجمه گوگل]برای بیان (صدا) با یک تریل

9. He pronounced his r's with a distinct trill.
[ترجمه ترگمان]او این حرف را با یک حرف معمولی ادا کرد
[ترجمه گوگل]او R خود را با یک تریل متمایز تلفظ کرد

10. Aim : To investigate the trill and stability of diclofenac acid - choline eyedrops.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی پایداری و پایداری of اسید diclofenac - choline eyedrops
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی تریل و پایداری اسکلت دیکلوفناک - کولین

11. As the sparrow had its trill, sitting on the hickory before my door, so had I my chuckle or suppressed warble which he might hear out of my nest.
[ترجمه ترگمان]همان طور که گنجشک در حال صحبت کردن بود، پشت در من نشسته بود، خنده ام گرفته بود یا suppressed که ممکن بود از لانه من بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو خرگوشش داشت، قبل از ورود من روی هیکره نشسته بود، بنابراین من وحشت زده شدم یا سرش را تکان دادم که ممکن است از لانه من بشنود

12. It gives a more even trill.
[ترجمه ترگمان] بیشتر مثل تو حرف میزنه
[ترجمه گوگل]این باعث می شود حتی تریل تر

13. A trill is a rapid alternation between the two notes.
[ترجمه ترگمان]A تناوبی میان دو یادداشت است
[ترجمه گوگل]یک تریل سرعتی بین این دو یادداشت است

14. This is a letter with a trill.
[ترجمه ترگمان]این یه نامه با trill
[ترجمه گوگل]این یک نامه با یک تلخ است

15. Disputing for sunny trees, early orioles trill.
[ترجمه ترگمان]disputing برای درختان آفتابی، صبح زود، مثل تو حرف می زنم
[ترجمه گوگل]مخالفت با درختان آفتابی، تریل اریولیال اولیه

پیشنهاد کاربران

Trill off
کمتر یا کوچکتر یا بدون صدا شدن

trill ( موسیقی )
واژه مصوب: غلت 3
تعریف: نوعی زینت عبارت از تناوب سریع یک نغمه و نغمه‏ای بالاتر از آن


کلمات دیگر: