کلمه جو
صفحه اصلی

transferor


معنی : انتقال دهنده، دهنده، منتقل کننده
معانی دیگر : مصالح

انگلیسی به فارسی

دهنده، منتقل کننده، مصالح، انتقال دهنده


انتقال دهنده، دهنده، منتقل کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who moves or directs

دیکشنری تخصصی

[حقوق] محیل، انتقال دهنده

مترادف و متضاد

انتقال دهنده (اسم)
assignor, transferor, transmitter, transporter

دهنده (اسم)
transferor, donor, giver

منتقل کننده (اسم)
transferor, transmitter, transporter

جملات نمونه

1. Donation means that the transferor transfers land use right gratis to the transferee.
[ترجمه ترگمان]Donation به این معنی است که انتقال transferor به طور رایگان از gratis به the منتقل می شود
[ترجمه گوگل]کمک مالی به معنای این است که انتقال دهنده حق استفاده از زمین را به نفع انتقال می دهد

2. What does not transfer where the transferor employer is subject to insolvency proceedings?
[ترجمه ترگمان]انتقال به جایی که کارفرما مشمول پرداخت بدهی می شود، چیست؟
[ترجمه گوگل]چه جایی که کارفرمای انتقال دهنده در معرض اقدامات ورشکسته است؟

3. The primary account and each transferor account should carry the Applicant's name and business identification.
[ترجمه ترگمان]حساب اصلی و هر حساب transferor باید نام متقاضی و شناسایی کسب وکار را داشته باشند
[ترجمه گوگل]حساب اصلی و هر حساب انتقال دهنده باید نام و شناسه کسب و کار شرکت کننده را حمل کند

4. Transfer documents should be signed by transferor and transferee by hand or printing.
[ترجمه ترگمان]اسناد انتقال باید توسط transferor و transferee با دست یا printing امضا شوند
[ترجمه گوگل]اسناد انتقال باید توسط انتقال دهنده و انتقال دهنده با دست یا چاپ مجدد امضا شود

5. A transferor by delivery is not liable on the instrument.
[ترجمه ترگمان]یک transferor به وسیله تحویل در ابزار مسیول نیست
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده توسط تحویل مسئولیت دستگاه نیست

6. The primary account and each transferor account should carry the Applicant's name and business . . .
[ترجمه ترگمان]حساب اصلی و هر حساب transferor باید نام متقاضی و کسب وکار را حمل کنند
[ترجمه گوگل]حساب اصلی و هر حساب انتقال دهنده باید نام و کسب و کار متقاضی را به همراه داشته باشد

7. Transferor Trustee: For election to have the benefits retained in the current master trust scheme.
[ترجمه ترگمان]عضو هیات امنا: برای انتخاب مزایای باقی مانده در طرح اعتماد ارباب فعلی
[ترجمه گوگل]وکیل منتخب برای انتخابات به مزایای حفظ شده در طرح اصلی اعتماد فعلی

8. It is arguable that the provision does not apply to the transferor.
[ترجمه ترگمان]قابل بحث است که این مقررات در مورد transferor صدق نمی کند
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که این مقررات به انتقال دهنده اعمال نمی شود

9. ALTOM is the leader of the cooperation(Sentence dictionary), acting as the role of technology transferor.
[ترجمه ترگمان]ALTOM رهبر هم کاری (فرهنگ لغت میانی)است که به عنوان نقش فن آوری اطلاعات عمل می کند
[ترجمه گوگل]ALTOM رهبر همکاری (فرهنگ لغت جمله) است، که به عنوان نقش انتقال دهنده فناوری عمل می کند

10. The royalties which have been paid by the user to the transferor under the invalid contract shall be refunded by the transferor .
[ترجمه ترگمان]حق royalties که توسط کاربر به the تحت قرارداد نامعتبر پرداخت می شود، توسط the مسترد خواهد شد
[ترجمه گوگل]حق امتیاز که توسط کاربر به متقاضی پرداخت می شود تحت قرارداد نامعتبر باید توسط انتقال دهنده پرداخت شود


کلمات دیگر: