1. summary orders
دستورات فوری
2. summary trials and executions to intimidate the people
محاکمات و اعدام های بی رویه برای ارعاب مردم
3. a summary account of the long negotiations
شرح مختصری از مذاکرات طولانی
4. a summary of his thoughts
چکیده ی افکار او
5. a summary of the major news
خلاصه ی اهم اخبار
6. the summary way in which he was fired
روش عجولانه ی اخراج او
7. this summary is intended to supersede the necessity of a long and detailed account
منظور از این خلاصه این است که نیاز به یک شرح طولانی و پر جزئیات را برطرف کند.
8. a concise summary
خلاصه ی عاری از حشو و زوائد
9. a one-page summary of the report
خلاصه ی یک صفحه ای از گزارش
10. the sense of the decision was presented in a summary
لب آن مصوبه را به صورت خلاصه ارائه دادند.
11. In summary, this was a disappointing performance.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، این یک عملکرد ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]خلاصه این یک عملکرد ناامید کننده بود
12. What follows is a brief summary of the process.
[ترجمه ترگمان]آنچه در ادامه می آید خلاصه ای کوتاه از این فرآیند است
[ترجمه گوگل]شرح زیر خلاصه ای از روند است
13. He made a summary of what had been done.
[ترجمه ترگمان]خلاصه کاری را که انجام داده بود خلاصه کرد
[ترجمه گوگل]او خلاصه ای از آنچه انجام داده بود، خلاصه کرد
14. Can you give us a summary of what you are doing now?
[ترجمه ترگمان]می تونی خلاصه کاری رو که الان داری می کنی به ما بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید خلاصه ای از آنچه که اکنون انجام می دهید، به ما بدهید؟
15. The book ends with a brief summary.
[ترجمه ترگمان]کتاب با خلاصه مختصری تمام می شود
[ترجمه گوگل]این کتاب به اختصار خلاصه می شود
16. Now for a summary of tonight's main news stories.
[ترجمه ترگمان]حالا برای خلاصه ای از داستان های خبری اصلی امشب
[ترجمه گوگل]حالا برای خلاصه ای از اخبار اصلی امشب
17. He gave a neat summary of the financial situation.
[ترجمه ترگمان]او خلاصه ای از وضعیت مالی را ارائه داد
[ترجمه گوگل]او یک خلاصه منظم از وضعیت مالی را ارائه داد