1. Despite her lack of funds, Mrs. Reilly retained a detective to follow her spouse.
خانم "رایلی" به زغم نداشتن سرمایه، کارآگاهی را به منظور تعقیب کردن شوهرش اجیر کرد
2. China dishes have the unique quality of retaining heat longer than metal pans.
ظروف چینی، خصوصیت بی نظیری در بیشتر حفظ کردن گرما نسبت به ماهی تابه های فلزی دارند
3. Like the majority of people, I can retain the tune but not the words of a song.
من مانند اکثر مردم، آهنگ قطعه موسیقی را می توانم به خاطر بسپارم اما کلماتش را نه
4. to retain heat
حرارت را نگهداشتن
5. these flowers retain their freshness for a long time
این گل ها تازگی خود را مدت ها حفظ می کنند.
6. The sum ofbehavior is to retain a man's own dignity, without in -truing upon the liberty ofothers.
[ترجمه ترگمان]این پول برای حفظ حیثیت شخصی است، بی آن که خود را به آزادی liberty برساند
[ترجمه گوگل]مجموع رفتارها حفظ کرامت انسانی انسان است، بدون اینکه به آزادی دیگران برسد
7. The sum of behaviour is to retain a man's own dignity, without intruding upon the liberty of others.
[ترجمه ترگمان]مجموع رفتار این است که حیثیت شخص خود را حفظ کند، بی آنکه مزاحم آزادی دیگران شود
[ترجمه گوگل]مجموع رفتارها حفظ کرامت انسانی است، بدون اینکه به آزادی دیگران نفوذ کند
8. Why take dignity to retain a changed heart.
[ترجمه ترگمان]چرا باید وقار را حفظ کنیم تا قلب تغییر یافته را حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]چرا عزت را برای حفظ یک قلب تغییر دهید
9. You have the right to retain possession of the goods.
[ترجمه ترگمان]شما حق دارید که دارایی خود را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]شما حق داشتن دارایی کالا را دارید
10. I retain a clear memory of those days.
[ترجمه ترگمان] من یه خاطره واضح از اون روزا حفظ می کنم
[ترجمه گوگل]من حافظه روشن آن روزها را حفظ می کنم
11. And you will not retain my chosen one go.
[ترجمه ترگمان]و شما نخواهید بود که من یک نفر را انتخاب کنم
[ترجمه گوگل]و شما انتخاب منی را به دست نخواهید گرفت
12. If you want to retain youthful vigor,you have to take regular exercise.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید نیروی جوانی خود را حفظ کنید، باید ورزش منظم داشته باشید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید نیروی جوان را حفظ کنید، باید ورزش منظم داشته باشید
13. Sear the meat first to retain its juices.
[ترجمه ترگمان]اول گوشت را دوباره نگه دارید تا شیره خود را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]برای اولین بار گوشت گوشت را بشویید
14. He struggled to retain control of the situation.
[ترجمه ترگمان]او برای حفظ کنترل اوضاع دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا کنترل وضعیت را حفظ کند
15. The union needs to retain the allegiance of all its members for the strike to succeed.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه باید وفاداری تمامی اعضای خود برای موفقیت را حفظ کند
[ترجمه گوگل]اتحادیه باید حفظ وفاداری اعضای خود را برای اعتصاب به دست آورد
16. A dyke was built to retain the floods.
[ترجمه ترگمان]یک سد برای حفظ سیل ساخته شده است
[ترجمه گوگل]برای حفظ سیل ساخته شده است
17. She managed to retain the championship.
[ترجمه ترگمان]او توانست قهرمانی را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او موفق به حفظ قهرمانی شد
18. He is likely to retain the England captaincy.
[ترجمه ترگمان]او به احتمال زیاد کاپیتانی انگلستان را حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او احتمالا کاپیتانی انگلستان را حفظ خواهد کرد
19. It's increasingly difficult to recruit and retain good staff.
[ترجمه ترگمان]استخدام و حفظ کارکنان خوب به طور فزاینده ای دشوار است
[ترجمه گوگل]به طور فزاینده دشوار است برای استخدام و حفظ کارکنان خوب