کلمه جو
صفحه اصلی

writ


معنی : سند، حکم، نوشته، ورقه
معانی دیگر : (قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول: write، کتاب، (قدیمی) نگاشته، دستخط، فرمان

انگلیسی به فارسی

نوشتن، حکم، سند، نوشته، ورقه


حکم، نوشته، ورقه، سند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal legal order, issued by a court or other public authority, directing the person to whom it is addressed to do or not do some specified act.
مشابه: warrant

(2) تعریف: writing, esp. sacred scripture.

• legal order; written document
make letters or symbols on a surface with a sharp tool; inscribe
a writ is a legal document that orders a person to do a particular thing.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حکم، قرار

مترادف و متضاد

سند (اسم)
bill, act, deed, document, instrument, evidence, title deed, script, voucher, writ, forgery, legal act, muniment

حکم (اسم)
brief, attachment, dictum, statement, edict, canon, precept, sentence, rule, decree, verdict, mandate, commission, pardon, fiat, arbiter, ruling, warrant, ordonnance, statute, commandment, finding, doom, writ, ordinance, rescript

نوشته (اسم)
record, deposition, writing, opus, inscription, epigraph, manuscript, writ, scrip, paperwork

ورقه (اسم)
ticket, form, flake, sheet, paper, leaf, streak, tablet, leaflet, slab, layer, writ, lamina

court order


Synonyms: command, decree, document, habeas corpus, mandate, paper, prescript, process, replevin, subpoena, summons, warrant


جملات نمونه

1. a solemn writ
حکم رسمی دادگاه

2. He issued a writ against the newspaper.
[ترجمه افشار محمودی کریانی] او حکمی بر علیه آن روزنامه صادر کرد
[ترجمه ترگمان]او یک حکم صادر کرد
[ترجمه گوگل]او روزنامه ای را صادر کرد

3. Creditors could obtain a writ for the arrest of their debtors.
[ترجمه افشار محمودی کریانی] سرمایه گذاران توانستند حکم بازداشت بدهکارانشان را بگیرند.
[ترجمه ترگمان]Creditors می تواند برای دستگیری بدهکاران خود یک حکم صادر کند
[ترجمه گوگل]اعتبار دهندگان می توانند برای بازداشت بدهکاران خود مجوز دریافت کنند

4. A writ was filed in the High Court.
[ترجمه ترگمان]یک حکم در دیوان عالی بایگانی شده است
[ترجمه گوگل]یک دادگاه در دادگاه عالی ثبت شده است

5. Disappointment was writ large on the face of the loser.
[ترجمه ترگمان]نا امیدی روی صورت یک بازنده بزرگ بود
[ترجمه گوگل]ناامیدی در برابر بازنده نوشته شده است

6. A writ was served on the firm in respect of their unpaid bill.
[ترجمه ترگمان]یک حکم در رابطه با این لایحه پرداخت نشده به شرکت داده شد
[ترجمه گوگل]یک بندهای در رابطه با بیل پرداخت نشده خود در شرکت خدمت کرده است

7. The company has been served with a writ for breach of contract.
[ترجمه ترگمان]این شرکت با یک حکم برای نقض قرارداد خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت با اخطار برای نقض قرارداد خدمت کرده است

8. He has issued a writ for libel against the radio star Michael Clery.
[ترجمه ترگمان]او برای افترا زدن به ستاره رادیویی \"مایکل Clery\" یک حکم صادر کرده است
[ترجمه گوگل]او یک مأمور برای محکومیت علیه ستاره رادیویی مایکل کلری صادر کرده است

9. We fully intend to issue a writ against the newspaper.
[ترجمه ترگمان]ما کاملا قصد داریم حکمی را علیه این روزنامه صادر کنیم
[ترجمه گوگل]ما به طور کامل قصد داریم درمورد این روزنامه یک بیانیه صادر کنیم

10. 22 defendants are named in the writ.
[ترجمه ترگمان]۲۲ متهم در این حکم منصوب شده اند
[ترجمه گوگل]22 متهم در دادگاه نامگذاری شده است

11. He has been served with a High Court writ.
[ترجمه ترگمان]او با یک حکم دادگاه عالی خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]او با یک دادگاه عالی دادگاه خدمت کرده است

12. Mistrust was writ large on her face.
[ترجمه ترگمان]Mistrust روی صورت او خیلی بزرگ بود
[ترجمه گوگل]نگرانی بر روی صورت او بزرگ شد

13. Hollywood is often said to be American society writ large.
[ترجمه ترگمان]هالیوود اغلب گفته می شود که جامعه آمریکایی بزرگ است
[ترجمه گوگل]هالیوود اغلب گفته می شود جامعه آمریکایی بزرگ است

14. You shouldn't take what he says as Holy Writ .
[ترجمه ترگمان]تو نباید چیزی را که او به عنوان کتاب مقدس می گوید، قبول کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید آنچه را که به عنوان مقدمه مقدس می گویند را بپذیرید

15. The businessmen have issued a writ against the authority for damages.
[ترجمه ترگمان]تجار برای جبران خسارات، یک حکم صادر کرده اند
[ترجمه گوگل]بازرگانان اخطار دادخواستی برای مجازات خسارات را صادر کرده اند

the Holly Writ

کتاب مقدس


پیشنهاد کاربران

حکم، دستور، قرار

رای به به دسته تقسیم میشود:
۱ ) حکم
۲ ) قرار
در اینجا منظور �قرار� می باشد.


کلمات دیگر: