کلمه جو
صفحه اصلی

swindler


معنی : متقلب، طرار، سیاه بند، قاچاق، کلاه بردار، خزپوش، گول زن، گوش بر، کلاه گذار
معانی دیگر : شیاد

انگلیسی به فارسی

گول زن، گوش بر، قاچاق، متقلب، کلاه گذار، کلاه بردار


انگلیسی به انگلیسی

• one who swindles, cheater, one who defrauds others
a swindler is someone who swindles people.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] متقلب، کلاهبردار

مترادف و متضاد

متقلب (اسم)
adulterer, cheat, defrauder, falsifier, gyp, shammer, swindler, shark

طرار (اسم)
cheat, blackleg, impostor, imposter, swindler

سیاه بند (اسم)
sharp, cheat, swindler, rogue, faker, lurcher, rapscallion, ratbag

قاچاق (اسم)
swindler, contraband, free trade

کلاه بردار (اسم)
crook, swindler, rook, hustler

خزپوش (اسم)
crook, vagabond, swindler

گول زن (اسم)
swindler, trickster, skinner

گوش بر (اسم)
fraud, swindler

کلاه گذار (اسم)
swindler

person who cheats another


Synonyms: absconder, charlatan, cheat, cheater, chiseler, clip, con artist, confidence artist, counterfeiter, crook, deceiver, defrauder, dodger, double-dealer, falsifier, forger, four-flusher, fraud, gouger, grifter, impostor, mechanic, mountebank, operator, rascal, rook, scammer, scoundrel, shark, sharp, sharper, slicker, thief, trickster


Antonyms: philanthropist


جملات نمونه

1. I've been had by that swindler.
[ترجمه ترگمان]من با اون شیاد سر و کار داشتم
[ترجمه گوگل]من با این کلاهبردار شده ام

2. That swindler inspired dislike in me.
[ترجمه ترگمان]این حقه باز از من بدش می آید
[ترجمه گوگل]این کلاهبردار الهام بخش ناراحتی در من بود

3. I'll fix him for calling me a swindler!
[ترجمه ترگمان]من او را درست می کنم که به من کلک بزند!
[ترجمه گوگل]من او را برای تماس با من یک متهم ثابت!

4. She was a practised swindler and took advantage of the old man's confiding nature.
[ترجمه ترگمان]او یک شیاد تمام عیار بود و از آن پیرمرد اعتماد به نفس استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او یک متهم متعهد بود و از ماهیت محرمانه پیرمرد استفاده میکرد

5. The swindler broke off in the middle of his talk when he saw a policeman coming.
[ترجمه ترگمان]شیاد، وقتی پلیس را دید، سر صحبت را قطع کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک مامور پلیس را دید دید، کلاهبردار در وسط بحث خود از بین رفت

6. I mean that he is a swindler.
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که او شیاد است
[ترجمه گوگل]منظورم این است که او یک متهم است

7. The swindler tricked the old lady out of her necklace.
[ترجمه ترگمان]شیاد آن زن پیر را گول زد که از گردن بند بیرون آمد
[ترجمه گوگل]کلاهبردار بانوی پیر را از گردنبندش فریب داد

8. The old man was done in by a swindler.
[ترجمه ترگمان]این پیرمرد کلاه برداری را ازسر گرفته بود
[ترجمه گوگل]پیر مرد توسط یک متهم انجام شد

9. I swear he's a swindler.
[ترجمه ترگمان]قسم می خورم که حقه باز است
[ترجمه گوگل]قسم می خورم که او کلاهبردار است

10. Alleged swindler Bernie Madoff is expected in court today.
[ترجمه ترگمان]در دادگاه امروز \"swindler برنی Madoff\" (swindler برنی Madoff)مورد انتظار است
[ترجمه گوگل]امروز Bernie Madoff متقاعد کننده متهم است

11. Bernard Madoff looks destined to be today's swindler - in - chief ( see article ) .
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برنارد Madoff، swindler امروزی است (به این مقاله مراجعه کنید)
[ترجمه گوگل]برنارد مادوف به نظر می رسد که متقاعد شده است که متقاعد کننده امروز باشد (نگاه کنید به مقاله)

12. The swindler beguiled her out of all her savings.
[ترجمه ترگمان]شیاد او را از تمام savings فریب داده است
[ترجمه گوگل]کلاهبردار او را از همه پس اندازهایش محروم کرد

13. This alone stamps him as a swindler.
[ترجمه ترگمان]این بار دیگر او را شیاد stamps
[ترجمه گوگل]این به تنهایی او را به عنوان یک کلاهبردار تمبر می کند

14. For example:thief, robber, killer, swindler, communicable disease carrier, pillager, treacherous man, schemer etc, thousands of kinds.
[ترجمه ترگمان]برای مثال دزد، دزد، قاتل، شیاد، carrier، ناقل بیماری communicable، pillager، مرد خائن، schemer، هزاران نوع
[ترجمه گوگل]برای مثال دزد، دزد، قاتل، کلاهبردار، حامل بیماری بیماری های مؤثر، سرقت، مرد خائن، شمشیر و غیره، هزاران نوع است


کلمات دیگر: