1. to augment his income, he works at night, too
به منظور افزودن درآمدش شب هم کار می کند.
2. he succeeded in keeping his stamp collection entire and even to augment it
او موفق شد که مجموعه ی تمبر خود را بی کم و کاست حفظ کند و حتی بر آن بیافزاید.
3. While searching for a way to augment the family income, she began making dolls.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که به دنبال راهی برای افزایش درآمد خانواده بود، شروع به ساختن عروسک های کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که به دنبال راهی برای افزایش درآمد خانواده است، او شروع به ساخت عروسک کرد
4. He would have to find work to augment his income.
[ترجمه ترگمان]او می بایستی کار پیدا کند تا درآمدش را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]او مجبور به پیدا کردن کار برای افزایش درآمد خود است
5. The government'sfirst concern was to augment the army and auxiliary forces.
[ترجمه ترگمان]The sfirst دولت این است که ارتش و نیروهای کمکی را تقویت کند
[ترجمه گوگل]نخستین نگرانی دولت افزایش ارتش و نیروهای کمکی بود
6. Any surplus was sold to augment their income.
[ترجمه ترگمان]هر مازادی به منظور افزایش درآمد آن ها فروخته می شد
[ترجمه گوگل]هر گونه مازاد برای به دست آوردن درآمد خود فروخت
7. Qualitative forecasting techniques are used to assist and augment the quantitative forecasting process described in the previous chapter.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های پیش بینی کیفی برای کمک و تقویت فرآیند پیش بینی کمی شرح داده شده در فصل قبل مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تکنیک های پیش بینی کیفی برای کمک و تقویت فرآیند پیش بینی کمی که در فصل قبلی شرح داده می شود
8. We pay performance bonuses that augment your annual salary.
[ترجمه ترگمان]ما به پاداش عملکرد می پردازیم که حقوق سالیانه شما را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]ما پاداش های عملکردی را می پردازیم که حقوق و دستمزد سالانه شما را افزایش می دهد
9. The cream contains ingredients that augment the skin's natural healing processes.
[ترجمه ترگمان]کرم حاوی موادی است که فرآیندهای التیام طبیعی پوست را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]کرم حاوی مواد تشکیل دهنده ای است که پروسه های بهبود طبیعی پوست را تقویت می کند
10. The primitive church employed mythology to augment and explicate the great truths of the gospel.
[ترجمه ترگمان]کلیساهای بدوی از اساطیر برای تقویت و explicate حقایق بزرگ انجیل استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]کلیسای اولیه، اسطوره شناسی را به کار می برد تا حقایق بزرگ انجیل را تقویت و بیان کند
11. The Regional Council reserves the right to augment these observations in reply to the grounds of appeal.
[ترجمه ترگمان]شورای منطقه ای حق دارد این مشاهدات را در پاسخ به دلایل جاذبه تقویت کند
[ترجمه گوگل]شورای منطقه ای حق دارد این پاسخ ها را در پاسخ به زمینه های درخواست تجدید نظر تقویت کند
12. Engelbart was embarking on a crusade to augment human capabilities by applying new technologies and developing ways to interact with that technology.
[ترجمه ترگمان]Engelbart با استفاده از فن آوری های جدید و توسعه راه هایی برای تعامل با آن فن آوری، یک جنگ صلیبی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]Engelbart در حال پیوستن به جنگ صلیبی بود تا توانایی های انسانی را با استفاده از تکنولوژی های جدید و توسعه راه های ارتباط با آن تکنولوژی افزایش دهد
13. I would not augment difficulties by protesting against them, as this only led to failure and wasted energy.
[ترجمه ترگمان]من با اعتراض به آن ها مشکلات را افزایش نمی دهم، چون این تنها منجر به شکست و هدر دادن انرژی می شود
[ترجمه گوگل]من با اعتراض در برابر آنها، مشکلات را افزایش نمی دهم، زیرا این تنها منجر به شکست و صرف انرژی شد
14. D. . Augment rapid response capabilities for vaccine delivery and expand evaluation of vaccine efficacy and the cost effectiveness of vaccination programs.
[ترجمه ترگمان]د قابلیت های واکنش سریع augment برای تحویل واکسن و افزایش ارزیابی اثربخشی واکسیناسیون و اثربخشی هزینه برنامه های واکسیناسیون
[ترجمه گوگل]د توانایی واکنش سریع واکسن برای افزایش واکسن و ارزیابی اثربخشی واکسن و تأثیر هزینه برنامه های واکسیناسیون
15. The new qualification will augment existing provision in the area of craft baking and baking technology.
[ترجمه ترگمان]این صلاحیت جدید، آماده سازی موجود در زمینه پخت و پخت صنایع را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]واجد شرایط جدید، امکانات موجود در زمینه تکنولوژی پخت و پز صنعتی را تقویت خواهد کرد