1. they threaten us with violence
آنان ما را تهدید به خشونت می کنند.
2. these are dangers that threaten both husband and wife
اینها خطرهایی هستند که زن و شوهر هر دو را تهدید می کند.
3. the judge sequestered the jury so that nobody would threaten or tempt them
قاضی هیات داوران را منزوی کرد که کسی آنها را تهدید یا تطمیع نکند.
4. The government's political and economic reforms threaten to plunge the country into chaos.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات سیاسی و اقتصادی دولت تهدید می کنند که کشور را به هرج و مرج بکشانند
[ترجمه گوگل]اصلاحات سیاسی و اقتصادی دولت تهدید به فروپاشی کشور به هرج و مرج است
5. The black clouds threaten a storm.
[ترجمه Nobody] ابرهای سیاه خبر از یه طوفان میدن
[ترجمه ترگمان]ابره ای سیاه طوفان را تهدید می کردند
[ترجمه گوگل]ابرهای سیاه، طوفان را تهدید می کنند
6. The newcomers directly threaten the livelihood of the established workers.
[ترجمه ترگمان]تازه واردان مستقیما معیشت کارگران تاسیس یافته را تهدید می کنند
[ترجمه گوگل]تازه واردان به طور مستقیم معیشت کارگران تاسیس را تهدید می کنند
7. It could threaten the peace and stability of the region.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند صلح و ثبات منطقه را تهدید کند
[ترجمه گوگل]این می تواند صلح و ثبات منطقه را تهدید کند
8. If you threaten me or use any force, I shall inform the police.
[ترجمه ترگمان]اگه منو تهدید کنی یا از نیروی کمکی استفاده کنی من به پلیس خبر میدم
[ترجمه گوگل]اگر من را تهدید می کنید یا از هر گونه نیرویی استفاده می کنید، من باید پلیس را مطلع سازم
9. Some of these corporations threaten to sue at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]برخی از این شرکت ها تهدید می کنند که از پایین یک کلاه شکایت کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از این شرکتها تهدید می کنند که شکایت کنند
10. All we need do is threaten them.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که باید بکنیم اینه که اونا رو تهدید کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما باید انجام دهیم، آنها را تهدید می کنیم
11. 'Don't threaten me,' she whispered with false bravado.
[ترجمه ترگمان]با بی باکی دروغین زمزمه کرد: منو تهدید نکن
[ترجمه گوگل]'من را تهدید نمی کند،' او با bravado دروغین زمزمه
12. Even modest elevations of sea level therefore can threaten many major population centers.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حتی ارتفاع متوسط سطح دریا می تواند بسیاری از مراکز بزرگ جمعیت را تهدید کند
[ترجمه گوگل]حتی افزایش متوسط سطح دریا می تواند بسیاری از مراکز عمده جمعیت را تهدید کند
13. Any discovery which later may threaten it is rejected by one's mental defences and could upset the balance of the mind.
[ترجمه ترگمان]هر کشفی که بعدا ممکن است تهدید کند توسط استحکامات روانی یک فرد رد می شود و می تواند تعادل ذهن را واژگون کند
[ترجمه گوگل]هر گونه کشفی که بعدها ممکن است تهدید کند، توسط دفاع از ذهن خود رد می شود و می تواند مانع توازن ذهن شود
14. I don't want to threaten you but you've forced me into a corner.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم تو را تهدید کنم، اما تو مرا مجبور کردی به گوشه ای بروم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم شما را تهدید کنم، اما من را مجبور به گوشه ای کرده اید
15. He doesn't threaten easily.
[ترجمه ترگمان]به این راحتی ها تهدید نمی کنه
[ترجمه گوگل]او به راحتی تهدید نمی کند
16. In arming the dictator, the US was creating a Frankenstein who would threaten their influence in the region.
[ترجمه ترگمان]در مسلح کردن دیکتاتور، ایالات متحده در حال ایجاد a بود که تاثیر آن ها را در منطقه تهدید می کرد
[ترجمه گوگل]در امر مسلح کردن دیکتاتور، ایالات متحده یک فرانکنشتاین ایجاد کرد که نفوذ خود را در منطقه تهدید می کند