معنی : اضافی، افزونی، اضافات
معانی دیگر : اضافه، مازاد، باقیمانده، (واژه یا مطلب) نامربوط، بی ربط، بیش از حد نصاب، نامربوط
surplusage
معنی : اضافی، افزونی، اضافات
معانی دیگر : اضافه، مازاد، باقیمانده، (واژه یا مطلب) نامربوط، بی ربط، بیش از حد نصاب، نامربوط
انگلیسی به فارسی
اضافی، افزونی، بیش از حد نصاب، اضافات، نامربوط
اضافی، افزونی، اضافات
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an excessive amount, esp. of speech or words.
• متضاد: shortage, underage
• متضاد: shortage, underage
• (2) تعریف: in law, excessive or immaterial parts of a pleading.
• surplus; wordiness, verbiage, excess of words; parts of a pleading that are excessive and unnecessary (law)
دیکشنری تخصصی
[حقوق] اظهار مطالب زائد و بی ارتباط با دعوی، مازاد، زائد
مترادف و متضاد
اضافی (اسم)
extension, surplusage, overflow
افزونی (اسم)
surplusage
اضافات (اسم)
surplusage
کلمات دیگر: