کلمه جو
صفحه اصلی

remedial


معنی : شفابخش، درمانی، چاره ساز، علاجی، گزیری
معانی دیگر : چاره ای، ترمیمی، بازساختی، اصلاحی، (آموزش) وابسته به کلاس بازآموزی، بازآموز، جبرانی، مفید

انگلیسی به فارسی

گزیری، علاجی، چاره ساز، شفابخش، مفید، درمانی


درمان دارویی، درمانی، چاره ساز، شفابخش، علاجی، گزیری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: remedially (adv.)
(1) تعریف: designed to correct or improve, esp. basic scholastic skills.

- remedial reading classes
[ترجمه محمد] کلاس های درک مطلب جبرانی
[ترجمه ترگمان] کلاس های اصلاحی
[ترجمه گوگل] کلاسهای خواندن اصلاحطلب

(2) تعریف: providing or acting as a remedy; curative.

• serving to fix, corrective; designed to improve one's skills
remedial measures are intended to correct something that is considered to be wrong or harmful.
remedial activities are intended to improve someone's ability to read, write, and so on when they have had difficulty learning to do these things.
you also use remedial to describe activities which are intended to improve someone's health when they are ill.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] جبران کننده، اصلاحی، ترمیمی

مترادف و متضاد

شفابخش (صفت)
medic, medical, remedial

درمانی (صفت)
remedial, therapeutic

چاره ساز (صفت)
remedial

علاجی (صفت)
remedial

گزیری (صفت)
remedial

healing, restorative


Synonyms: alleviative, antidotal, antiseptic, corrective, curative, curing, healthful, health-giving, invigorating, medicating, medicinal, purifying, recuperative, reformative, remedying, repairing, restitutive, sanative, sanatory, solving, soothing, therapeutic, tonic, treating, vulnerary, wholesome


Antonyms: damaging, harmful, hurtful, injurious


جملات نمونه

1. remedial legislation
قانونگذاری بازساختی

2. remedial reading
آموزش جبرانی مهارت های خواندن،بازآموزی قرائت

3. remedial surgery
جراحی ترمیمی

4. the remedial measures taken by this medical group
اقدامات درمانی این گروه پزشکی

5. Remedial action must be taken now.
[ترجمه محمد] اقدامات درمانی باید الان انجام شود.
[ترجمه ترگمان]باید همین الان اقدام کرد
[ترجمه گوگل]عمل جراحی باید در حال حاضر انجام شود

6. The building needs urgent remedial work to make it safe.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان نیازمند کار remedial فوری برای ایمن کردن آن است
[ترجمه گوگل]این ساختمان نیاز به کار فوری برای اصلاح آن دارد

7. He is already walking normally and doing remedial exercises.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر به طور عادی قدم می زند و اقدامات اصلاحی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر به طور معمول راه رفتن و انجام تمرینات جراحی است

8. The poorly designed bridge needs remedial work to make It'safe.
[ترجمه ترگمان]این پل با طراحی ضعیف به کاره ای درمانی نیاز دارد تا آن را ایمن سازد
[ترجمه گوگل]پل طراحی شده به خوبی کار می کند تا کار درستی انجام شود

9. Some remedial work needs to be done on the foundations.
[ترجمه ترگمان]برخی کاره ای درمانی باید بر پایه اساس انجام شود
[ترجمه گوگل]برخی از کارهای اصلاحی باید بر اساس مبانی باشد

10. The poorly designed bridge needs remedial work to make it safe.
[ترجمه ترگمان]این پل با طراحی ضعیف به کاره ای درمانی نیاز دارد تا آن را ایمن سازد
[ترجمه گوگل]پل ضعیف طراحی شده نیاز به کار اصلاح دارد تا مطمئن شود

11. I did not learn much about remedial therapists but this may reflect the state of knowledge rather than any criticism of the author.
[ترجمه ترگمان]من چیزهای زیادی درباره درمان therapists یاد نگرفتم، اما این ممکن است منعکس کننده وضعیت دانش به جای هر گونه انتقاد از نویسنده باشد
[ترجمه گوگل]من درباره درمانگرهای جراحی زیادی یاد گرفتم، اما این ممکن است وضعیت دانش را منعکس کند، نه نقد نویسنده

12. We must complete full investigations prior to commencing remedial repairs.
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از شروع تعمیرات تعمیرات، تحقیقات کاملی انجام دهیم
[ترجمه گوگل]قبل از شروع اصلاحات جراحی، باید تحقیقات کامل انجام دهیم

13. Some run efficient remedial courses, which could surely be used for youngsters who had taken a broader sixth-form course.
[ترجمه ترگمان]برخی دوره های درمانی کارآمد را اجرا می کنند که قطعا می تواند برای جوانانی که دوره ششم را گذرانده اند مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]برخی از دوره های کارآمد درمان را اجرا می کنند، که مطمئنا می تواند برای جوانانی که دوره شانزدهم گسترده تر را فرا گرفته اند مورد استفاده قرار گیرد

14. If remedial action is not forthcoming we would cease trading with them.
[ترجمه ترگمان]اگر فعالیت درمانی دریافت نشود ما دیگر با آن ها تجارت نخواهیم کرد
[ترجمه گوگل]اگر اقدام جبران ناپذیری صورت نگرفته باشد، با آنها مبادله می کنیم

15. It is ideal for planning remedial work and helps identify which grammatical areas should be worked on.
[ترجمه ترگمان]این کار برای برنامه ریزی کاره ای درمانی مطلوب است و به تشخیص اینکه کدام مناطق دستوری باید روی آن کار کنند، کمک می کند
[ترجمه گوگل]این ایده آل برای برنامه ریزی کارهای اصلاحی است و کمک می کند تا مشخص شود که قسمت های دستوری باید کار کنند

remedial surgery

جراحی ترمیمی


remedial legislation

قانونگذاری بازساختی


the remedial measures taken by this medical group

اقدامات درمانی این گروه پزشکی


remedial reading

آموزش جبرانی مهارتهای خواندن، بازآموزی قرائت


پیشنهاد کاربران

تسکین


باز آموز ( چکیده ای از دروس تدریس شده برای مثال به صورت نمونه سوالات امتحان و آزمون ها. )

کلاس درس تقویتی


remedial measures اقدامات جبرانی


کلمات دیگر: