1. trade between britain and continental europe
تجارت بین انگلستان و (بقیه ی) اروپا
2. trade from that quarter is not considerable
بازرگانی از آن طرف قابل ملاحظه نیست.
3. trade journals
نشریات وابسته به پیشه
4. trade unions
اتحادیه های صنفی
5. trade in
(به ویژه اتومبیل) مبادله کردن،(برای خرید اتومبیل جدید) اتومبیل خود و مقداری پول دادن
6. trade off
مبادله کردن،پایاپای کردن،معاوضه کردن،بده و بستان کردن
7. trade on (or upon)
سو استفاده کردن،سود جویی کردن،بهره کشی کردن
8. a trade delegation waited on the president
یک هیئت بازرگانی به دیدار رئیس جمهور رفت.
9. foreign trade
تجارت برون مرزی
10. international trade has expanded
بازرگانی بین المللی گسترش یافته است.
11. italian trade representatives
نمایندگان بازرگانی ایتالیا
12. our trade with mexico is thriving
بازرگانی ما با مکزیک پررونق است.
13. overseas trade
بازرگانی خارجی (برون مرزی)
14. slackening trade
کاسبی کساد
15. when trade is slack, they lay off workers
وقتی که کاسبی کساد است کارگران را بیکار می کنند.
16. wool trade
تجارت پشم
17. a bilateral trade agreement
قرارداد بازرگانی دوجانبه
18. board of trade
شورای بازرگانی
19. iran's foreign trade
تجارت برون مرزی ایران
20. the country's trade is hurt by the tangle of regulations
در هم و برهمی مقررات به بازرگانی کشور صدمه می زند.
21. the leading trade center in this area
مرکز عمده ی سوداگری در این ناحیه
22. the norooz trade
داد و ستد ایام نوروز
23. the rag trade
خرید وفروش لباس زنانه
24. to interdict trade with a country
بازرگانی با کشوری را غیرقانونی کردن
25. ply one's trade
پیشه ی خود را دنبال کردن،کسب و کار کردن
26. germany and its trade competitors
آلمان و رقبای بازرگانی آن
27. kodak is a trade name for a kind of camera
کداک نام بازرگانی نوعی دوربین عکاسی است.
28. the constriction of trade because of war
محدود شدن تجارت به واسطه ی جنگ
29. the country's foreign trade was flourishing
بازرگانی برون مرزی کشور شکوفا بود.
30. the president's foreign trade czar
نماینده ی تام الاختیار رئیس جمهور در (امور) تجارت خارجی
31. war interrupted the trade between the two countries
جنگ،بازرگانی میان دو کشور را مختل کرد.
32. he followed a carpenter's trade
او حرفه ی نجاری را پیش گرفت.
33. the advantages of free trade over against government monopolies
فواید تجارت آزاد در مقایسه با انحصارات دولتی
34. would you like to trade places with me?
آیا میل داری جایت را با جای من عوض کنی ؟
35. a member of the writing trade
عضو اتحادیه ی نویسندگان
36. he embarked his fortune in trade
او دارایی خود را به تجارت زد.
37. he was a carpenter by trade
پیشه ی او نجاری بود.
38. the tools of a mechanic's trade
ابزار کار یک مکانیک
39. they tried to monopolize oil trade
آنها کوشیدند تجارت نفت را انحصاری کنند.
40. we will benefit from free trade to the same extent as the koreans do
ما به اندازه ی کره ای ها از تجارت آزاد بهره خواهیم برد.
41. during the heyday of the silk trade
در دوران رونق تجارت ابریشم
42. each craftsman was plying his own trade
هر صنعتگر دنبال حرفه ی خودش را می گرفت.
43. government interference discourages the growth of trade
دخالت دولت از رشد تجارت جلوگیری می کند.
44. government interference obstructed the development of trade
دخالت دولت مانع توسعه ی امور بازرگانی می شد.
45. he ventured his capital in fur trade
او سرمایه ی خود را در تجارت خز به مخاطره انداخت.
46. his arguments in defence of free trade were cogent
استدلال های او در دفاع از تجارت آزاد مجاب کننده بود.
47. the two countries' representatives haggled over trade for weeks
نمایندگان دو کشور هفته ها درباره بازرگانی با هم جر و بحث می کردند.
48. to learn the tricks of the trade
فوت و فن پیشه ای را آموختن
49. to stock up for the norooz trade
برای کاسبی ایام نوروز کالا تهیه کردن
50. the questions at issue are frontiers and trade
موضوعات مورد بحث عبارتند از: سرحدات و بازرگانی.
51. wartime shortages dramatized the importance of foreign trade
کمبودهای زمان جنگ اهمیت تجارت خارجی را به وضوح آشکار کرد.
52. what they did was in breach of trade union rules
آنچه آنها کردند خلاف مقررات اتحایه ی کارگران بود.
53. i inducted them into the secrets of the trade
من آنها را به زیر و بم آن پیشه آشنا کردم.
54. the barber shop is a front for their illegal trade in heroin
مغازه ی سلمانی،داد و ستد غیر قانونی هروئین توسط آنان را مستتر می کند.
55. if you like my tie better, i am willing to make a trade with you
اگر از کراوات من بیشتر خوشت می آید حاضرم با مال تو معاوضه کنم.