1. The property on which money has been lent is redeemed when the loan is paid back.
ملکی که به واسطه آن وام گرفته شده است، وقتی که وام عودت داده شود، از گرو در می آید
2. My family was relieved to hear that the mortgage had been redeemed.
خانواده ام از شنیدن این که سند رهن از گرو در آمده بود، آسوده خاطر شدند
3. Mr. Franklin promptly redeemed his promise to help us in time of need.
آقای "فرانکین" سریعا به قولش برای کمک به ما در موقع لزوم، وفا کرد
4. to redeem a blunder
اشتباه را جبران کردن
5. you can redeem your bonds at our central office
اوراق قرضه را می توانید در اداره ی مرکزی ما نقد کنید.
6. he wanted to redeem the house which he had sold the year before
او می خواست خانه ای را که پارسال فروخته بود پس بخرد.
7. soon, i am going to redeem the mortgage on my house
به زودی خانه ی خود را از رهن در خواهم آورد.
8. he came to this world to redeem us from sin
او برای رهانیدن ما از گناه به این جهان آمد.
9. She is going to redeem her diamond ring.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد حلقه الماس خود را از گرو درآورد
[ترجمه گوگل]او قصد دارد حلقه الماس خود را بفروشد
10. Work is the way that people seek to redeem their lives from futility.
[ترجمه ترگمان]کار روشی است که مردم به دنبال رهایی جانشان از بیهودگی هستند
[ترجمه گوگل]کار این است که مردم به دنبال فریب دادن زندگی خود هستند
11. You can redeem the coupon at any store.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید coupon را از هر فروشگاهی خلاص کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید کوپن را در هر فروشگاه خریداری کنید
12. The excellent acting wasn't enough to redeem a weak plot.
[ترجمه ترگمان]این اقدام عالی به اندازه ای نبود که نقشه ضعیفی را از گرو درآورد
[ترجمه گوگل]عملکرد عالی برای تخفیف طرح ضعیف کافی نبود
13. There are penalties if you want to redeem your mortgage early.
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهید وام مسکن خود را زود از گرو درآورید، جریمه وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید وام خود را به زودی بفروشید مجازات میشوید
14. Jesus Christ came to redeem us from sin.
[ترجمه ترگمان]خدای من، مسیح اومد که ما رو از گناه نجات بده
[ترجمه گوگل]عیسی مسیح برای آمدن به ما از گناه آمد
15. She managed to save enough money to redeem her jewellery from the pawn shop.
[ترجمه ترگمان]او توانست به اندازه کافی پول پس انداز کند تا جواهرات خود را از مغازه رهنی گرو بگذارد
[ترجمه گوگل]او توانست پول کافی برای صرفه جویی در جواهرات خود را از فروشگاه پونه صرفه جویی کند
16. The government found itself unable to redeem its election pledges.
[ترجمه ترگمان]دولت خود را قادر به جبران وعده های انتخاباتی خود نیافت
[ترجمه گوگل]دولت خود را قادر به تعهدات انتخاباتی خود نکرد
17. He tried to redeem the bank loan two years ago.
[ترجمه ترگمان]او دو سال پیش سعی کرد وام بانک را از گرو درآورد
[ترجمه گوگل]او دو سال پیش تلاش کرد تا وام بانکی را از بین ببرد
18. The amount required to redeem the mortgage was £3558
[ترجمه ترگمان]مبلغ مورد نیاز برای بازپرداخت وام مسکن ۳۵۵۸ پوند بود
[ترجمه گوگل]مبلغ مورد نیاز برای بازپرداخت وام مسکن 3558 پوند بود
19. He has a chance to redeem himself after last week's mistakes.
[ترجمه ترگمان]او فرصت دارد بعد از اشتباه ات هفته گذشته خودش را از شر او خلاص کند
[ترجمه گوگل]او فرصتی برای پس گرفتن اشتباهات هفته گذشته خود دارد
20. He was able to redeem his watch from the pawnshop.
[ترجمه ترگمان]او می توانست ساعتش را از مغازه رهنی گرو درآورد
[ترجمه گوگل]او توانست ساعت خود را از فروشگاه لباسی بفروشد
21. The eyes redeem the face from ugliness.
[ترجمه ترگمان]نگاهش چهره را از حالت زشتی بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]چشم ها از زشتی چهره را پاک می کنند
22. Christ came to Earth to redeem us from our sins.
[ترجمه ترگمان]مسیح به زمین آمد تا ما را از sins رهایی بخشد
[ترجمه گوگل]مسیح برای آمدن به ما از گناهان ما به زمین آمد