کلمه جو
صفحه اصلی

servitude


معنی : خدمت اجباری، بردگی، رعیتی، بندگی
معانی دیگر : غلامی، بیگاری، نوکری، (حقوق) اعمال شاقه، کار سخت

انگلیسی به فارسی

بندگی، بردگی، خدمت اجباری، رعیتی


سروتونات، بردگی، بندگی، خدمت اجباری، رعیتی


انگلیسی به انگلیسی

• slavery, bondage; work imposed as punishment for a crime
servitude is the condition of being a slave or of being completely under the control of someone else; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حق ارتفاق، بردگی، بندگی، خدمت اجباری

مترادف و متضاد

خدمت اجباری (اسم)
conscription, servitude

بردگی (اسم)
bondage, enslavement, servitude, slavery, serfdom, serfhood

رعیتی (اسم)
vassalage, servitude, villeinage

بندگی (اسم)
vassalage, thrall, bondage, thraldom, servitude, slavery, thralldom

slavery


Synonyms: bondage, bonds, chains, confinement, enslavement, obedience, peonage, serfdom, serfhood, subjection, subjugation, thrall, thralldom, vassalage, yoke


Antonyms: mastery


جملات نمونه

1. base servitude
نوکری رقت انگیز

2. working for this low pay is a form of servitude
کار کردن در مقابل این مزد کم نوعی بردگی است.

3. The essay exhorts women to cast off their servitude to husbands and priests.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از زنان exhorts است که بردگی خود را به شوهر و کشیشان واگذار کند
[ترجمه گوگل]این مقاله زنان را تشویق می کند تا خود را به شوهران و کشیشان برسانند

4. Is this now in servitude to the financial markets?
[ترجمه ترگمان]آیا این هم اکنون در بندگی به بازارهای مالی است؟
[ترجمه گوگل]آیا اکنون این کار را در بازار مالی انجام می دهد؟

5. The 13th Amendment forbade slavery and involuntary servitude.
[ترجمه ترگمان]اصلاحیه سیزدهم برده داری و اجباری اجباری را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]اصلاحیه 13 ممنوعیت بردگی و خدمتگزاری غیرقانونی

6. Free labour merges imperceptibly with slavery; work becomes servitude; livelihood is transformed into strange new forms of bondage.
[ترجمه ترگمان]نیروی کار آزاد به طور نامحسوسی با بردگی ادغام می شود؛ کار اجباری می شود؛ زندگی به شکل های عجیب تازه ای از بندگی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]کار آزاد بدون توجه به برده داری می ماند؛ کار دست به دست می شود؛ معیشت به شکل های عجیب و غریب بانی تبدیل شده است

7. Those who chose servitude changed to do so.
[ترجمه ترگمان]کسانی که بردگی را انتخاب کردند، این کار را کردند
[ترجمه گوگل]کسانی که مجردی را انتخاب کرده اند، این کار را انجام می دهند

8. Having sworn feaitymust I spend my life in servitude?
[ترجمه ترگمان]سوگند یاد می کنم که زندگی ام را در بندگی و بندگی بگذرانم؟
[ترجمه گوگل]پس از فریبکاری، من زندگی خود را در خدمت سربازی می گذرانم؟

9. Death Alone Can Free Them From Servitude, Said Para - Brahma.
[ترجمه ترگمان]تنها مرگ می تواند آن ها را از Servitude، سعید Para - Brahma آزاد کند
[ترجمه گوگل]سعید پارا Brahma می گوید: مرگ تنها می تواند آنها را از خدمت آزاد کند

10. When Diabolic Servitude comes into play, choose target creature card in your graveyard and put that creature into play.
[ترجمه ترگمان]وقتی که خدمت گزاری به اجر در می اید، کارت دستیابی به هدف را در graveyard انتخاب کن و آن جانور را به نمایش بگذار
[ترجمه گوگل]هنگامی که Servitude دایبولیک وارد بازی می شود، کارت موجود موجود در گورستان خود را انتخاب کنید و آن موجودات را در بازی قرار دهید

11. Today, this union of freedom and servitude has become " natural " and a vehicle of progress.
[ترجمه ترگمان]امروز، این اتحاد آزادی و بندگی به \"طبیعی\" و یک وسیله پیشرفت تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]امروز این اتحادیه آزادی و عبادت تبدیل به 'طبیعی' و وسیله ای برای پیشرفت است

12. 'so we, " born in servitude and chained cradles ", have seen the resurrection of our country. "
[ترجمه ترگمان]بنا بر این ما، \"در بردگی و cradles به دنیا می آییم\"، رستاخیز میهن خود را دیده ایم \"
[ترجمه گوگل]'بنابراین ما،' متولد غار و زنجیر های زنجیری '، قیام کشور ما را دیده ایم '

13. A slave ignorant of his servitude and happy to admire his servitude is a flunky, accomplice, and shameless person.
[ترجمه ترگمان]یک برده از بردگی خود بی خبر است و از این که بندگی خود را تحسین می کند، یکی از flunky، همدست، شریک و shameless است
[ترجمه گوگل]یک برده بی رحم از عبادت او و خوشحال به تحسین عبادت او یک بی رحم، همدست و شخص شرم آور است

14. Actually predial servitude provides a common right mode of setting up usufruct on real estate for the convenience of new utilization becoming property right.
[ترجمه ترگمان]در واقع اعمال اجباری، حالت صحیح و مناسبی را برای ایجاد حق بهره برداری از املاک و مستغلات به منظور سهولت استفاده از حق مالکیت جدید فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، سرویس مجردی، یک روش معمول برای تنظیم استفاده از املاک و مستغلات را برای راحتی استفاده جدید از حق مالکیت فراهم می کند

Working for this low pay is a form of servitude.

کار کردن در مقابل این مزد کم نوعی بردگی است.


پیشنهاد کاربران

بردگی
انقیاد

حق انتفاع


کلمات دیگر: