1. the tribunal of public opinion
قضاوت افکار عمومی
2. A war crimes tribunal was set up to prosecute those charged with atrocities.
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه جنایات جنگی تشکیل شد تا افراد متهم به قساوت را تحت پی گرد قانونی قرار دهد
[ترجمه گوگل]یک دادگاه جنایات جنگی به منظور محاکمه کسانی که به جنایتکاران متهم شده بودند، تعیین شد
3. The tribunal ordered the execution of 4coup plotters.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم اعدام ۴ کودتا را صادر کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور اعدام 4 تراکنش را صادر کرد
4. He told the tribunal his career had "taken a nosedive" since his dismissal last year.
[ترجمه ترگمان]او به دادگاه گفت که حرفه او از زمان اخراج سال گذشته \"یک تنزل ناگهانی\" داشته است
[ترجمه گوگل]او به دادگاه گفت که کار خود را از زمان اخراج او در سال گذشته 'بی پروا' گرفته است
5. The tribunal has the power to arbitrate in disputes.
[ترجمه ترگمان]دادگاه این قدرت را دارد که اختلافات را حل و فصل کند
[ترجمه گوگل]دادگاه دارای اختیار است که در اختلافات داوری کند
6. The tribunal heard complaints against the director.
[ترجمه ترگمان]دادگاه شکایت علیه رئیس دادگاه را شنید
[ترجمه گوگل]دادگاه شکایات علیه مدیر را شنید
7. She took her case to an immigration appeals tribunal.
[ترجمه ترگمان]او پرونده خود را به دادگاه استیناف تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او پرونده خود را به دادگاه تجدید نظر مهاجرت داد
8. They were handed over to a military tribunal for trial.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دادگاه نظامی تحویل داده شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای محاکمه به دادگاه نظامی منتقل شدند
9. The tribunal held its first session later that month.
[ترجمه ترگمان]دادگاه اولین جلسه خود را در همان ماه برگزار کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه اولین جلسه خود را بعد از آن ماه برگزار کرد
10. The rent tribunal reduced my rent.
[ترجمه ترگمان]دادگاه اجاره بهای مرا کاهش داد
[ترجمه گوگل]دادگاه اجاره اجاره من را کاهش داد
11. The dismissed workers decided to go to a tribunal.
[ترجمه ترگمان]کارگران اخراجی تصمیم گرفتند که به دادگاه بروند
[ترجمه گوگل]کارگران اخراج تصمیم گرفتند به دادگاه بروند
12. The tribunal found for her employers .
[ترجمه ترگمان]دادگاه برای کارفرمایان خود یافت
[ترجمه گوگل]دادگاه برای کارفرمایانش پیدا کرد
13. The tribunal found in favour of the defendant.
[ترجمه ترگمان]دادگاه به نفع متهم شناخته شد
[ترجمه گوگل]دادگاه به نفع متهم است
14. The tribunal has commanded that all copies of the book be destroyed.
[ترجمه ترگمان]دادگاه دستور داده است که همه نسخه های این کتاب نابود شوند
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور داده است که تمام نسخه های این کتاب نابود شود
15. The case was referred to an industrial tribunal.
[ترجمه ترگمان]این پرونده به یک دادگاه صنعتی ارجاع داده شد
[ترجمه گوگل]مورد به دادگاه صنعتی ارجاع شد