کلمه جو
صفحه اصلی

wrongdoer


معنی : متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکار
معانی دیگر : خطاکار، متجاوز، مجرم، متخلف

انگلیسی به فارسی

خطاکار، متجاوز، مجرم، متخلف


متخلف، خطاکار، مجرم، متجاوز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who does something bad, unfair, or illegal.
مشابه: culprit, devil

- The police are still hoping to catch the wrongdoers, especially as some new evidence has been uncovered.
[ترجمه ترگمان] پلیس هنوز امیدوار است که تبهکاران را دستگیر کند، به خصوص که شواهد جدیدی کشف شده است
[ترجمه گوگل] پلیس هنوز امیدوار است که مجرمین را دستگیر کند، به خصوص به این دلیل که شواهد جدیدی کشف شده است

• one who does wrong; one who has committed an offense; sinner
a wrongdoer is a person who does things that are immoral or illegal; a formal word.
one who does wrong; one who has committed an offense; sinner

دیکشنری تخصصی

[حقوق] متخلف، خاطی، متجاوز، متعدی

مترادف و متضاد

متجاوز (اسم)
aggressor, offender, violator, transgressor, trespasser, wrongdoer

مجرم (اسم)
convict, wrongdoer

متخلف (اسم)
offender, violator, transgressor, wrongdoer, delinquent

خطاکار (اسم)
transgressor, wrongdoer

جملات نمونه

1. A wrongdoer is constantly haunted by the fear of discovery.
[ترجمه ترگمان]ترس از کشف به طور مداوم تسخیر شده است
[ترجمه گوگل]یک متخلف است که به تدریج ترس از کشف به طور مداوم خالی از سکنه است

2. Wrongdoers are usually paid out in the end.
[ترجمه ترگمان]Wrongdoers معمولا در پایان پرداخت می شوند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، غالبا پرداخت می شود

3. It would let wrongdoers off the hook.
[ترجمه ترگمان]از این کار منصرف می شد
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد که متخلفان را از قلاب بردارند

4. The very nature of anonymous reports naturally prevented any possibility of retribution against wrong-doers reporting the incident.
[ترجمه ترگمان]ماهیت گزارش های بی نام و نشان به طور طبیعی مانع از هرگونه احتمال تلافی در مقابل گزارش doers که این حادثه را گزارش می دهند جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]ماهیت گزارش ناشناس به طور طبیعی هر گونه امکان مجازات را علیه متخلفان که این حادثه را گزارش می کنند جلوگیری می کند

5. By counting each e-mail sent by a white-collar wrongdoer as a separate case of wire fraud, prosecutors can threaten him with a gargantuan sentence unless he confesses(sentence dictionary), or informs on his boss.
[ترجمه ترگمان]دادستان ها با شمردن هر پست الکترونیکی ارسال شده توسط a با یقه سفید به عنوان یک مورد جداگانه از تقلب در سیم می توانند او را تهدید کنند مگر اینکه او اعتراف کند (فرهنگ لغت را اعتراف کند)، یا به رئیسش اطلاع دهد
[ترجمه گوگل]با شمارش هر پست الکترونیکی فرستاده شده توسط یک متهم به عنوان یک مورد جداگانه از تقلب سیم، دادستان می تواند او را با حکم قاتل تهدید کند مگر آنکه اعتراف کند (فرهنگ لغت حکم) و یا به رئیس خود اطلاع دهد

6. Some say that forgiveness is unjust because the wrongdoer should not be let off the hook.
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که بخشش ناعادلانه است، زیرا the نباید از قلاب رها شوند
[ترجمه گوگل]برخی می گویند که بخشش غیر عادلانه است، زیرا متخلف باید از قلاب خارج شود

7. No wrongdoer on the White House staff would be granted immunity from prosecution.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در مورد کارکنان کاخ سفید مصونیت قانونی ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ متخلف از کارکنان کاخ سفید مصون نخواهد بود از پیگرد قانونی

8. A wrongdoer is constantly haunted by fear of discovery.
[ترجمه ترگمان]A به طور مداوم با ترس از کشف و اکتشاف در ذهن به سر می برند
[ترجمه گوگل]یک متخلف است که به تدریج با کشف ناامید شده است

9. The judge was lenient with the wrongdoer.
[ترجمه ترگمان]قاضی با the مدارا می کرد
[ترجمه گوگل]قاضی با متخلف برخورد کرد

10. Who is the alleged wrongdoer?
[ترجمه ترگمان]متهم به چه کسی است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی مرتکب شده است؟

11. The cops never go anywhere in the City without alerting all the wrongdoers in the neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]پلیس هیچ وقت به هیچ جا به شهر نمی رود، بدون اینکه تمام the در آن حوالی باشد
[ترجمه گوگل]پلیس هرگز در هر کجا در شهر بدون اطلاع همه متخلفین در محله می رود

12. He is God's servant, an agent of wrath to bring punishment on wrongdoer.
[ترجمه ترگمان]او نوکر خداست، یک مامور خشمگین که برای تنبیه در wrongdoer تنبیه می شود
[ترجمه گوگل]او خادم خداست، عامل خشم برای مجازات بر عذاب آور

13. It is not a bad thing to be a wrongdoer sometimes.
[ترجمه ترگمان]آدم گاهی آدم بدی نیست
[ترجمه گوگل]بد نیست بدانیم گاهی اوقات یک متخلف است

14. It is not always so easy to identify a wrongdoer.
[ترجمه ترگمان]شناسایی یک wrongdoer همیشه آسان نیست
[ترجمه گوگل]همیشه اشتباهی را شناسایی نکنید

15. He is God's servant an agent of wrath to bring punishment on the wrongdoer.
[ترجمه ترگمان]او نوکر خدا است که عامل خشم و غضب الهی است
[ترجمه گوگل]او بنده خدا عامل خشم است که مجرمین را مجرم سازد

پیشنهاد کاربران

خطاکار

خلافکار

ظالم در متون ترجمه شده اسلامی


کلمات دیگر: