کلمه جو
صفحه اصلی

treason


معنی : خیانت، غدر، پیمان شکنی، بی وفایی
معانی دیگر : (به میهن) خیانت، دغلکاری، دشمن کامی

انگلیسی به فارسی

خیانت، پیمان شکنی، بی وفایی، غدر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the betrayal of one's country, esp. by waging war against it or aiding its enemies with strategic information.
مترادف: treachery
متضاد: allegiance, loyalty
مشابه: apostasy, conspiracy, insurgence, insurrection, mutiny, rebellion, revolt, revolution, sedition, subversion

- They were arrested as spies for the other side and charged with treason.
[ترجمه 🌠MM93🌠] آنان به عنوان جاسوسانی برای طرف دیگر دستگیر شدند و به خیانت به کشور متهم شدند.
[ترجمه ترگمان] آن ها به عنوان جاسوس در طرف دیگر دستگیر شدند و به خیانت متهم شدند
[ترجمه گوگل] آنها به جاسوسی برای طرف دیگر دستگیر شده بودند و با خیانت مرتکب شده بودند
- A person who has been found guilty of treason is called a traitor.
[ترجمه ترگمان] کسی که گناهکار شناخته شده است خیانت نامیده می شود
[ترجمه گوگل] شخصی که مجرم شناخته شده است، یک خائن است

• betrayal; the offense of trying to overthrow one's government or harm its leader
treason is the crime of betraying your country, for example by helping its enemies or by trying to overthrow its government.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] خیانت

مترادف و متضاد

خیانت (اسم)
perfidy, collaboration, infidelity, adultery, betrayal, treason, treachery, disloyalty, untruth, guile, treason felony, ratting, treacherousness, treasonableness

غدر (اسم)
perfidy, betrayal, treason, treachery

پیمان شکنی (اسم)
perjury, perfidy, treason, breach of promise, violation of a treaty

بی وفایی (اسم)
adultery, treason, treachery, disloyalty, desertion, unfaith

disloyalty


Synonyms: breach of faith, crime, deceit, deceitfulness, deception, disaffection, dishonesty, duplicity, faithlessness, lèse- majesté, mutiny, perfidy, revolt, revolutionary, sedition, seditious act, seditiousness, subversion, traitorousness, treachery


Antonyms: allegiance, devotion, faithfulness, fidelity, loyalty


جملات نمونه

1. high treason
خیانت بزرگ

2. we must guard against treason
باید در مقابل خیانت هشیار باشیم.

3. Thirteen people have been charged with treason — an offence which can carry the death penalty.
[ترجمه ترگمان]سیزده نفر به خیانت متهم شده اند - یک جرم که می تواند مجازات اعدام را به همراه داشته باشد
[ترجمه گوگل]سیزده نفر با خیانت مرتکب شده اند - جرمی که می تواند مجازات اعدام را تحمل کند

4. Richter is accused of committing treason against the state.
[ترجمه ترگمان]Richter متهم به ارتکاب خیانت علیه دولت است
[ترجمه گوگل]ریشتر متهم به خیانت در برابر دولت است

5. The public prosecutor charged treason against the prisoner.
[ترجمه ترگمان]دادستان عمومی به خیانت به متهم متهم شد
[ترجمه گوگل]دادستان عمومی متهم به خیانت به زندانیان کرد

6. Treason in this country is still punishable by death.
[ترجمه ترگمان]Treason در این کشور هنوز با مرگ قابل مجازات است
[ترجمه گوگل]خیانت در این کشور هنوز با مرگ مجازات است

7. He was charged with treason and beheaded.
[ترجمه ترگمان]او متهم به خیانت و سر بریده شد
[ترجمه گوگل]او با خیانت و سر بریدن متهم شد

8. He was arraigned for high treason.
[ترجمه ترگمان]او را به اتهام خیانت متهم کردند
[ترجمه گوگل]او برای خیانت خیانت کرد

9. She was arraigned for high treason.
[ترجمه ترگمان]او را به خاطر خیانت محکوم کردند
[ترجمه گوگل]او برای خیانت خیانت کرد

10. The defendant was convicted of high treason and sentenced to death.
[ترجمه ترگمان]متهم به خیانت بزرگ محکوم شد و به اعدام محکوم شد
[ترجمه گوگل]متهم به جرم خیانت محکوم شده و به اعدام محکوم شده است

11. to X-ray the charge of treason against sb.
[ترجمه ترگمان]تا با اشعه ایکس به اتهام خیانت در برابر sb
[ترجمه گوگل]به اشعه ایکس شارژ خیانت در برابر اسب

12. She was found guilty of high treason.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر خیانت بزرگ گناهکار شناخته شد
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شده بود

13. The couple were tried for treason.
[ترجمه ترگمان] اون زوج برای خیانت تلاش کردن
[ترجمه گوگل]زن و شوهر برای خیانت محاکمه شدند

14. He was beheaded for high treason.
[ترجمه ترگمان]او را به جرم خیانت اعدام کردند
[ترجمه گوگل]او را به خیانت خیانت کرد

15. Could you demean yourself by committing treason?
[ترجمه ترگمان]می تونی به خاطر خیانت کردن خودت رو به کشتن بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید خود را با خیانت مرتکب شوید؟

پیشنهاد کاربران

تخصصی حقوق کیفری: خلاف ( در مقابل جنحه و جنایت )

منافق

تخصصی حقوق جزا و جرم شناسی : خیانت به کشور ، تعدی و تجاوز به کشور ، جاسوس ، منافق

وطن فروش

treason :::: خیانت
traitor::: خائن


کلمات دیگر: