کلمه جو
صفحه اصلی

usury


معنی : رباخواری، حرام خواری، تنزیل خواری
معانی دیگر : تنزیل پول، اندوخش

انگلیسی به فارسی

رباخواری، تنزیل خواری، حرام خواری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: usuries
(1) تعریف: the act or practice of lending money at excessive or illegal interest rates.

(2) تعریف: such a rate of interest.

• lending of money at exorbitant interest rates
usury is the practice of lending money at very high interest rates; used showing disapproval.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] رباخواری، بهره گرفتن بیش از نرخ متعارف

مترادف و متضاد

رباخواری (اسم)
usury

حرام خواری (اسم)
usury

تنزیل خواری (اسم)
usury

جملات نمونه

1. He used to practise usury frequently.
[ترجمه ترگمان]غالبا ربا را به کار می برد
[ترجمه گوگل]او اغلب به رعایت مقررات عمل می کند

2. The interest of usury is unfairly high.
[ترجمه ترگمان]سود ربا به طور غیر منصفانه بالا است
[ترجمه گوگل]علاقه به ربا بودن ناعادلانه است

3. They lend out money on usury.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ربا پول قرض می دهند
[ترجمه گوگل]آنها پول را برای رفاه قرض می دهند

4. He realises that Access make money through usury, yet he felt that 25 percent a month was going the pace a bit.
[ترجمه ترگمان]او می فهمد که دسترسی به پول از طریق ربا پول درمی آورد، با این حال احساس می کرد که ۲۵ درصد در ماه به سرعت در حال حرکت است
[ترجمه گوگل]او متوجه می شود که Access از طریق رباخواری پول می گیرد، اما او احساس می کرد که 25 درصد در ماه به اندازۀ سرعت حرکت می کند

5. But what about the cant of usury and the mode of treating that he ought to know?
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی در مورد usury و روش درمان آن است که او باید بداند؟
[ترجمه گوگل]اما در مورد رانت خواری و نحوه درمان چه چیزی باید بدانیم؟

6. This was because of the element of usury involved.
[ترجمه ترگمان]این به خاطر عنصر of بود که در آن دخیل بود
[ترجمه گوگل]این به خاطر عنصر ربا درگیر بود

7. The church condemns usury and the loaning of money at high interest.
[ترجمه ترگمان]کلیسا ربا و اعطای وام به سود بالا را محکوم می کند
[ترجمه گوگل]کلیسا رباخواری و اعتبار پول را با توجه بالا محکوم می کند

8. In spite of ecclesiastical prohibitions on usury, the Lancastrians and their predecessors had certainly borrowed at interest, often surreptitiously.
[ترجمه ترگمان]با وجود ممنوعیت های روحانی در مورد ربا، the و پیشینیان آن ها به طور حتم به صورت محرمانه و اغلب محرمانه به عاریت گرفته بودند
[ترجمه گوگل]به رغم ممنوعیت های کلیسایانه در مورد ربا، لانکستری ها و پیشینیانشان قطعا با علاقه، اغلب به صورت مخفیانه، قرض گرفته بودند

9. First, usury is not intrinsically wrong in the way that murder, adultery or theft are wrong.
[ترجمه ترگمان]نخست آنکه ربا در شیوه قتل، زنای محصنه یا سرقت اشتباه نیست
[ترجمه گوگل]اول، ربا بودن در اصل به این معنی نیست که قتل، زنا یا سرقت اشتباه است

10. These recommendations go far beyond the stale usury debates.
[ترجمه ترگمان]این توصیه ها فراتر از مباحثات ربا مانده می رود
[ترجمه گوگل]این توصیه ها به مراتب فراتر از بحث های رقت بار است

11. Usury laws only makethings worse, and injure free and productive credit.
[ترجمه ترگمان]قوانین Usury فقط بدتر از این هستند و اعتبار آزاد و تولیدی را به دست می آورند
[ترجمه گوگل]قوانین احترام فقط بدتر می شوند و اعتبار آزاد و مولد آسیب می رسانند

12. Usury is condemned as payment for the use of money which has no use value.
[ترجمه ترگمان]Usury به عنوان پیش پرداخت برای استفاده از پول محکوم می شود که هیچ ارزشی ندارد
[ترجمه گوگل]عدالت به عنوان پرداختی برای استفاده از پول محاسبه می شود که هیچ ارزش مصرفی ندارد

13. Thou shalt not give him thy money upon usury, nor lend him thy victuals for increase.
[ترجمه ترگمان]تو پول خود را به او نخواهی داد و به او غذای خود را برای افزایش نخواهی داد
[ترجمه گوگل]شما پول خود را برای رفاه به او نخواهید داد، و او را برای غذا تضمین نکنید

14. Usury is interest in excess of a legal rate.
[ترجمه ترگمان]Usury به افراط در نرخ قانونی علاقه دارد
[ترجمه گوگل]رضایت بیشتر از میزان قانونی است

15. This is a kind of usury, banker, that I do not understand.
[ترجمه ترگمان]این یک نوع نزول است، بانک دار، که من نمی فهمم
[ترجمه گوگل]این یک نوع ربا بود، بانکدار، که من نمی فهمم

پیشنهاد کاربران

پوشیدن


Usury =بال

به زبان عامیانه �نزول پول�


کلمات دیگر: