کلمه جو
صفحه اصلی

proprietor


معنی : مالک، متصرف، صاحب حق طبق کتاب
معانی دیگر : صاحب، کدیور، ملاک

انگلیسی به فارسی

مالک، ملاک، متصرف، صاحب حق طبق کتاب


صاحبخانه، مالک، متصرف، صاحب حق طبق کتاب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: proprietorship (n.)
(1) تعریف: an owner, or group of owners, of a business enterprise, real property, or the like.
مترادف: owner, proprietary
مشابه: holder, innkeeper, keeper, laird, landlady, landlord, landowner, proprietress

- The proprietors of downtown businesses held a meeting to discuss their mutual concerns.
[ترجمه ترگمان] صاحبان کسب و کاره ای مرکز شهر جلسه ای برای بحث درباره نگرانی های متقابل خود برگزار کردند
[ترجمه گوگل] صاحبان کسب و کارهای مرکز شهر جلسه ای برای بحث در مورد نگرانی های متقابل خود برگزار کردند

(2) تعریف: an owner of an exclusive legal right or title to something, as under a patent or trademark.
مترادف: proprietary, titleholder
مشابه: holder, landowner, owner, proprietress

• property owner; group of owners, proprietary
the proprietor of a hotel, shop, or newspaper is the person who owns it.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مالک، صاحب

مترادف و متضاد

مالک (اسم)
have, lord, landowner, landlord, possessor, owner, proprietor, landed proprietor, proprietress

متصرف (اسم)
possessor, proprietor, occupier

صاحب حق طبق کتاب (اسم)
proprietor

person who owns something


Synonyms: freeholder, front office, holder, land owner, meal ticket, owner, possessor, proprietary, titleholder


Antonyms: customer


جملات نمونه

1. The proprietor was an old acquaint-ance of his.
[ترجمه ترگمان]این هم یکی از ance بود که از او اطلاع داشت
[ترجمه گوگل]صاحبخانه یک آشنایی قدیمی از او بود

2. The proprietor is trying to improve the land.
[ترجمه ترگمان]مالک در تلاش است تا زمین را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]صاحبخانه در حال تلاش برای بهبود زمین است

3. Enquiries must be made to the proprietor.
[ترجمه ترگمان]Enquiries باید برای مالک ساخته شود
[ترجمه گوگل]سوالات باید به صاحب نظر داده شود

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. He is now sole proprietor of the business.
[ترجمه ترگمان]الان تنها مالک این کار است
[ترجمه گوگل]او اکنون تنها مالک کسب و کار است

6. Telegraph proprietor Conrad Black has estimated the price cut will cost £ 5m a month.
[ترجمه ترگمان]مدیر تلگراف کن راد به لک تخمین زده است که قیمت کاهش قیمت ۵ میلیون پوند در ماه خواهد بود
[ترجمه گوگل]سازنده تلگراف کنراد سیاه تخمین زده است که کاهش قیمت هر ماه 5 میلیون پوند خواهد بود

7. And, anyway, the proprietor has taken a fancy to my wife.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، مالک به زن من علاقه پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]و به هر حال، صاحب مزرعه به همسر من علاقه مند است

8. Profits earned by sole proprietors and partners are taxable as ordinary income to the proprietor or partner.
[ترجمه ترگمان]سود کسب شده توسط تنها مالکان و شرکا به عنوان درآمد معمولی مالک یا شریک مشمول مالیات می شوند
[ترجمه گوگل]سود حاصل از مالکان و همکاران تنها به عنوان درآمد معمولی به مالک و یا شریک مالیات می باشد

9. The boys run errands for the proprietor of a nearby video arcade, who pays them in quarters.
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای صاحب یک سالن video که در آن نزدیکی پول می دهند، کار می کنند
[ترجمه گوگل]پسران برای کارفرمای یک بازی ویدیویی در این نزدیکی کار می کنند و آنها را در چهارچوب پرداخت می کند

10. When I came down the proprietor gave me an odd look and said the gentleman was waiting for me outside.
[ترجمه ترگمان]وقتی پایین آمدم مالک نگاه عجیبی به من انداخت و گفت که بیرون منتظر من است
[ترجمه گوگل]وقتی که مالک شدم، یک نگاه عجیب به من داد و گفت که نجیب زاده منتظر من بیرون است

11. The proprietor, Mr John Allan, sat at a counter carefully turning the brittle pages of what seemed an ancient book.
[ترجمه ترگمان]مالک، اقای جان آلن روی پیشخوان نشسته بود و صفحات brittle را با دقت ورق می زد
[ترجمه گوگل]صاحبنظر، آقای جان آلان، با دقت در حال چرخش صفحات شکننده از آنچه به نظر می رسید یک کتاب باستانی است

12. Only the proprietor of the six left in the room had a clear idea of what the concept meant.
[ترجمه ترگمان]تنها مالک شش نفری که در اتاق مانده بود تصور روشنی از مفهوم این مفهوم داشت
[ترجمه گوگل]تنها صاحب شش سمت چپ در اتاق، ایده ای روشن از این مفهوم داشت

13. Proprietor Ginny Gavin serves fresh croissants and fruit at breakfast to guests at her inn.
[ترجمه ترگمان]جینی در مسافرخانه صبحانه، نان و میوه را برای صبحانه به میهمان خانه او سفارش می داد
[ترجمه گوگل]مالک Ginny Gavin خرسهای تازه و میوه ای را در صبحانه به مهمانان در مهمانی خود می دهد

14. The offer is made when the proprietor of the machine holds it out as being ready to receive the money.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد زمانی صورت می گیرد که صاحب ماشین آن را برای دریافت پول آماده نگه می دارد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد می شود زمانی که صاحب دستگاه آن را آماده دریافت پول می کند

15. The local hardware shop proprietor was perhaps not a little alarmed when asked to supply broomsticks before October 31st!
[ترجمه ترگمان]صاحب مغازه ابزار فروشی محلی شاید کمی نگران نبود که برای جاروی پرنده قبل از ۳۱ اکتبر استفاده کند
[ترجمه گوگل]صاحبخانه سخت افزار محلی ممکن است کمی ناراحت نباشد، زمانی که خواسته شد جوجه گوشتی را قبل از 31 اکتبر عرضه کند!

the propietor of the restaurant

صاحب رستوران


پیشنهاد کاربران

صاحب امتیاز روزنامه ( کانتکسی که مربوط به روز نامه و خبر باشه )


کلمات دیگر: