کلمه جو
صفحه اصلی

severance


معنی : جدایی، قطع، تجزیه، تفکیک، جدا سازی، مجزایی
معانی دیگر : بریدگی، جداشدگی، انفصال

انگلیسی به فارسی

جدا سازی، تفکیک، جدایی، مجزایی، تجزیه


خروج، مجزایی، قطع، جدایی، تفکیک، جدا سازی، تجزیه


انگلیسی به انگلیسی

• act of severing or cutting; separation, division; termination (of a relationship, etc.)
your severance from other people or from a place is your separation from them so that you no longer have a relationship or connection with them; a formal word.
severance pay is money that an organization pays its employees when they are told that they can no longer work there, either because their jobs are no longer necessary or because the organization can no longer afford to pay them; a formal

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] جداسازی، تفکیک، تجزیه - جداسازی کانی مورد نظر از کانیهای دیگر
[حقوق] انفصال، تفکیک، قطع، تجزیه، جدایی
[ریاضیات] جداسازی، تفکیک، تجزیه

مترادف و متضاد

جدایی (اسم)
abscission, separation, divorce, segregation, breakaway, rupture, dissociation, gulf, schism, divorcement, schismatism, disjunction, disunion, seclusion, sequestrum, severance

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

تجزیه (اسم)
resolution, dissolution, analysis, decomposition, parsing, disintegration, dissociation, catalysis, anatomy, dissection, breakup, shakedown, sequestration, refraction, dialysis, severance

تفکیک (اسم)
detachment, disconnection, separation, segregation, dissociation, breakdown, differentiation, breaking, separatism, disjunction, severance

جدا سازی (اسم)
detachment, segregate, sequestration, separating, individuation, separatism, severance

مجزایی (اسم)
severalty, severance

جملات نمونه

1. Employees will get two weeks of severance pay for every year of service.
[ترجمه ترگمان]کارمندان دو هفته مرخصی برای هر سال خدمت دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]کارمندان هر دو سال از پرداخت خاتمه برای هر سال خدمات دریافت خواهند کرد

2. We were offered 13 weeks' severance pay.
[ترجمه ترگمان] ما برای پرداخت حقوق ۱۳ هفته حقوق گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما 13 ماه حقوق بازنشستگی ارائه شدیم

3. The management have offered employees one week's severance for each six months they have worked at the company.
[ترجمه ترگمان]مدیریت برای هر شش ماه یکبار به کارمندان خدمت کرده است که در این شرکت کار کرده اند
[ترجمه گوگل]مدیران برای هر شش ماه که در این شرکت مشغول به کار بوده اند، کارکنان را یک هفته مجازات کرده اند

4. The hardest thing to cope with was the severance from his family.
[ترجمه ترگمان]سخت ترین کاری که برای انجام دادن انجام این کار از خانواده او بود
[ترجمه گوگل]سخت ترین کاری که برای مقابله با آن بود، قطع شدن از خانواده اش بود

5. The minister announced the severance of aid to the country.
[ترجمه ترگمان]وزیر اعلام کرد که این کمک ها به کشور ارسال خواهد شد
[ترجمه گوگل]وزیر اعطای کمک به کشور اعلام کرد

6. She received three months of severance pay.
[ترجمه ترگمان]اون سه ماه از حقوقش رو دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او سه ماه حقوق بازپرداخت دریافت کرد

7. One of them reportedly calls for two months severance plus a month for every year worked.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، یکی از آن ها خواستار دو ماه خدمت به اضافه یک ماه برای هر سال است
[ترجمه گوگل]یکی از آنها گزارش داد که برای هر سال کار می کند که دو ماه استراحت به اضافه یک ماه است

8. It concerns the severance of a beneficial joint tenancy.
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به قطع روابط حسنه مشترک شده است
[ترجمه گوگل]این مربوط به قطع اجاره مشترک مفید است

9. Voluntary Severance that staff will have individual voluntary Severance options made available to them for a limited period.
[ترجمه ترگمان]برنامه های داوطلبانه داوطلبانه ای که کارکنان برای مدت محدودی در اختیار آن ها قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]اختیار داوطلبانه که کارکنان گزینه های اختیاری داوطلبانه را برای مدت محدودی در اختیار آنها قرار می دهد

10. They took their generous severance packages to incubate an entirely different lifestyle.
[ترجمه ترگمان]آن ها بسته های severance سخاوتمندانه خود را به incubate یک سبک زندگی کاملا متفاوت بردند
[ترجمه گوگل]آنها بسته های سخاوتمندانه خود را برای انکوب کردن شیوه زندگی کاملا متفاوت بردند

11. He used it to get a good severance package.
[ترجمه ترگمان]از اون برای گرفتن یه بسته خوب استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از آن استفاده کرد تا یک بسته خوب قطع شود

12. She said the brothers would not receive additional severance for resigning from the board.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که این دو برادر به خاطر استعفا از هیات مدیره، هیچ وجه اضافی دریافت نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که برادران برای استعفا از هیئت مدیره اضافی دریافت نخواهند کرد

13. The company has a voluntary severance and early retirement program.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای خدمت داوطلبانه و برنامه بازنشستگی زودهنگام است
[ترجمه گوگل]شرکت دارای برنامه بازپرداخت دائمی و بازنشستگی است

14. Mr. Mason, who was Chief Engineer to both the electricity and tramway departments, claimed and received heavy compensation for severance.
[ترجمه ترگمان]آقای می سن که مهندس ارشد هر دو بخش برق و برق بود مدعی شد و غرامت سنگینی برای آن ها دریافت کرد
[ترجمه گوگل]آقای میسون، که مهندس ارشد هر دو بخش برق و تراموا بود، ادعا کرد و دریافت جریمه سنگین برای خروج را دریافت کرد

15. Of the $ 27 million charge, about $ million relates to severance pay and plant closures.
[ترجمه ترگمان]از ۲۷ میلیون دلار هزینه، حدود میلیون دلار مربوط به قطع حقوق و تعطیلی کارخانه می باشد
[ترجمه گوگل]از مبلغ 27 ملیون دالر، حدود یک میلیون دالر مربوط به پرداخت معافیت و تعطیلات کارخانه است

پیشنهاد کاربران

Severance tax
یک نوع مالیات بر منابع تمام شدنی

حقوق دوره بیکاری

حقوق بیمه بیکاری
پول باز خرید شدن یک کارگر یا کارمند
پولی که وقتی کارفرما یک کارگر را اخراج یا بازخرید یا بازنشسته میکند باید به او بپردازد.

۱ - پاداش پایان خدمت
۲ - انفصال از خدمت

جدایی، انفصال
Severance package/deal/agreement : پاداش پایان خدمت، یا حقوق بیمه بیکاری
Money and benefits that an employer pays for retired or laid off employees

باز خرید

تبعض صفقه


کلمات دیگر: