1. surrender to the enemy is unthinkable
تسلیم شدن به دشمن غیر ممکن است.
2. surrender oneself to something
خود را تسلیم به چیزی کردن،تن در دادن
3. abject surrender
تسلیم خفت آور
4. the surrender of the lease to the landlord before its expiration
واگذاری اجاره نامه به مالک پیش از سرآمدن آن
5. germany's unconditional surrender
تسلیم بدون قیدو شرط آلمان
6. . . . what remedy but surrender and submission?
. . . غیر تسلیم و رضا کو چاره ای ؟
7. teymoor demanded the surrender of the city
تیمور خواستار تسلیم شدن شهر بود.
8. we will never surrender our liberties
هرگز از آزادی های خود صرفنظر نخواهم کرد.
9. the offer for unconditional surrender was rejected with scorn
پیشنهاد تسلیم بلاشرط را با تحقیر رد کردند.
10. we couldn't help but surrender
چاره ای جز تسلیم شدن نداشتیم.
11. . . what remedy other than surrender and resignation?
. . . غیر تسلیم و رضا کو چاره ای ؟
12. he ordered the troops to surrender
به سربازان فرمان داد که تسلیم بشوند.
13. the allies demanded germany's unconditional surrender
متفقین خواهان تسلیم بی قید و شرط آلمان شدند.
14. these people will never accept surrender
این مردم هرگز تن به تسلیم درنخواهند داد.
15. to starve an enemy into surrender
با گرسنگی دادن دشمن را وادار به تسلیم کردن
16. the besiegers hungered the town into surrender
محاصره کنندگان با گرسنگی (دادن) شهر را به زانو درآوردند.
17. a man of his stripe would never surrender
مردی مثل او هرگز تسلیم نمی شود.
18. a white flag is a token of surrender
پرچم سفید علامت تسلیم است.
19. they send word that they wished to surrender
پیغام فرستادند که می خواهند تسلیم بشوند.
20. we will outlaw the rebels unless they surrender immediately
اگر شورشیان فورا تسلیم نشوند آنها را از حمایت قانون و حقوق محروم خواهیم کرد.
21. his words are mere wind; we will not surrender
حرف های او چیزی جز باد هوا نیست ; ما تسلیم نخواهیم شد.
22. our commander spurned the enemy's offer of unconditional surrender
فرمانده ما پیشنهاد دشمن مبنی بر تسلیم بدون قید و شرط را با تحقیر رد کرد.
23. They would rather die than surrender .
[ترجمه ترگمان]آن ها ترجیح می دهند بمیرند تا تسلیم شوند
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح می دهند از تسلیم بمیرند
24. The allied commander demanded their immediate and unconditional surrender.
[ترجمه ترگمان]فرمانده متفقین خواستار تسلیم فوری و بی قید و شرط آن ها شد
[ترجمه گوگل]فرمانده متحد خواستار تسلیم فوری و بی قید و شرط خود شدند
25. General Martin Bonnet called on the rebels to surrender.
[ترجمه ترگمان]ژنرال مارتین بنه از شورشیان خواست تا تسلیم شوند
[ترجمه گوگل]ژنرال مارتین بنت می خواست شورشیان را تسلیم کند
26. The enemy must decide between surrender and starvation.
[ترجمه ترگمان]دشمن باید بین تسلیم و گرسنگی تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]دشمن باید بین تسلیم و گرسنگی تصمیم بگیرد
27. In the end they were forced to surrender.
[ترجمه ترگمان]سرانجام آن ها مجبور شدند تسلیم شوند
[ترجمه گوگل]در پایان آنها مجبور شدند تسلیم شوند
28. I'm never prepared to surrender to blackmail.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت حاضر نیستم به اخاذی تسلیم بشم
[ترجمه گوگل]من هرگز برای تسلیم تسلیم شدن آماده نیستم