کلمه جو
صفحه اصلی

purview


معنی : حدود، وسعت، میدان، چشم رس، میدان دید، حدود صلاحیت، مواد اساسی، قلمرو اجراء
معانی دیگر : گستره، حوزه، قلمرو، رسایی، موضوع مورد بحک

انگلیسی به فارسی

مواد اساسی، وسعت، حدود، میدان، رسایی، قلمرو اجرا ، چشم رس، میدان دید، موضوع مورد بحث، حدود صلاحیت


مجله، میدان دید، حدود صلاحیت، میدان، مواد اساسی، وسعت، حدود، قلمرو اجراء، چشم رس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the sphere, extent, or scope of anything, such as authority or understanding.

(2) تعریف: in law, that which is provided, encompassed, or covered by a statute.

• range of operations or activities; main body of a law; scope, domain

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قلمرو، حیطه شمول (قانون)، متن اصلی (قانون)، حیطه کنترل

مترادف و متضاد

حدود (اسم)
limit, range, run, ambit, periphery, precinct, scantling, gamut, verge, tether, module, purview

وسعت (اسم)
tract, limit, extent, spread, space, ambit, scope, gamut, vastness, expanse, width, latitude, tether, purview

میدان (اسم)
amplitude, ground, place, field, plaza, ring, scope, square, battlefield, forum, band, purview

چشم رس (اسم)
range, eyeshot, purview

میدان دید (اسم)
scope, purview, visibility

حدود صلاحیت (اسم)
purview

مواد اساسی (اسم)
purview

قلمرو اجراء (اسم)
purview

جملات نمونه

1. This case falls outside the purview of this particular court.
[ترجمه ترگمان]این پرونده خارج از حیطه این دادگاه ویژه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این پرونده خارج از محدوده این دادگاه خاص قرار می گیرد

2. That, however, was beyond the purview of the court; it was a diplomatic matter.
[ترجمه ترگمان]به هر حال این موضوع خارج از موضوع دربار بود و این یک موضوع دیپلماتیک بود
[ترجمه گوگل]با این حال، این موضوع فراتر از مجازات دادگاه بود این یک موضوع دیپلماتیک بود

3. This matter comes within the purview of the Department of Health.
[ترجمه ترگمان]این موضوع در محدوده وزارت بهداشت قرار دارد
[ترجمه گوگل]این موضوع درون وزارت بهداشت قرار دارد

4. These are questions that lie outside the purview of our inquiry.
[ترجمه ترگمان]اینها سوالاتی هستند که خارج از حوزه تحقیقات ما قرار دارند
[ترجمه گوگل]اینها سوالاتی است که در خارج از موضوع تحقیق ما قرار دارد

5. Those authors who operate independently of Palace purview soon discover that doors are quickly locked, bolted and barred to inquiry.
[ترجمه ترگمان]آن نویسندگانی که مستقل از حوزه کاری کاخ عمل می کنند به زودی کشف می کنند که درها به سرعت قفل شده اند، چفت شده اند و به تحقیق و تفحص دسترسی ندارند
[ترجمه گوگل]نویسندگان که مستقل از کاخ پاریس عمل می کنند، به زودی متوجه می شوند که درب ها به سرعت قفل شده اند، پیچیده شده و به تحقیق محدود می شود

6. Or is that kind of worrying the purview only of adults?
[ترجمه ترگمان]یا آیا این نوعی نگرانی برای بزرگسالان است؟
[ترجمه گوگل]یا این نوع نگرانی فقط در مورد مفاهیم بزرگسالان است؟

7. Salary negotiations are normally not within the purview of the president.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات حقوق معمولا در محدوده رئیس جمهور نیستند
[ترجمه گوگل]مذاکرات حقوق و دستمزد به طور معمول در مجلس رییس جمهور نیست

8. Purview : Darkness, decay, ectoplasm, enervation, ghosts, soul stealing.
[ترجمه ترگمان]تاریکی، پوسیدگی، ectoplasm، enervation، ارواح، روح دزدی
[ترجمه گوگل]Purview تاریکی، فروپاشی، اکوپلاسم، enervation، ارواح، سرقت روح

9. Preparing another of database and purview administer make the communication more safer.
[ترجمه ترگمان]آماده کردن دیگر پایگاه داده و مدیریت اجرایی، برقراری ارتباط را ایمن تر می سازد
[ترجمه گوگل]آماده سازی یکی دیگر از پایگاه داده ها و مدیریت محتوا ارتباطات را امن تر می کند

10. Mental imagery belongs to the purview of philosophy and cognitive psychology.
[ترجمه ترگمان]تصویرسازی ذهنی به حوزه فلسفه و روانشناسی شناختی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]تصورات ذهنی متعلق به معرفت فلسفه و روانشناسی شناختی است

11. Remote system access is the purview of ssh and its derivatives, scp and sftp.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به سیستم از راه دور قلمرو of و مشتقات آن، scp و sftp است
[ترجمه گوگل]دسترسی به سیستم از راه دور، صلاحیت ssh و مشتقات آن، scp و sftp است

12. Some of the bank's lending operations come under/within the purview of the deputy manager, and some are handled directly by the manager.
[ترجمه ترگمان]برخی از عملیات های وام دهی بانک تحت نظر معاون مدیر قرار می گیرد و برخی به طور مستقیم توسط مدیر اداره می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از عملیات وام های بانکی زیر / در معرض معاون مدیر قرار دارند و بعضی از آنها به طور مستقیم توسط مدیر اداره می شوند

13. These are questions that lie outside / that do not come within the purview of our inquiry.
[ترجمه ترگمان]اینها سوالاتی هستند که بیرون از آن ها قرار دارند \/ این در حوزه تحقیقات ما قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]اینها سوالاتی هستند که خارج از آن قرار دارند / که در محدوده تحقیق ما قرار ندارد

14. But committee chairmen clearly have stepped out on issues within their purview.
[ترجمه ترگمان]اما روسای کمیته به روشنی از مسائل درون قلمرو خود کناره گیری کرده اند
[ترجمه گوگل]اما روسای کمیته ها به وضوح در مورد موضوعاتی که در اختیار آنها قرار دارند، گام برداشته اند

پیشنهاد کاربران

صلاحیت ، میدان، ، وسعت، حدود

حوزه، منطقه

حیطه اختیارات


کلمات دیگر: