کلمه جو
صفحه اصلی

remise


معنی : واگذار کردن، انتقال دادن، گذشت کردن
معانی دیگر : (حقوق) واگذار کردن، (رسما) صرفنظر کردن، از حق خود گذشتن

انگلیسی به فارسی

واگذار کردن، انتقال دادن، گذشت کردن


اصلاح کنید، واگذار کردن، انتقال دادن، گذشت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• surrender a claim, give up, release

دیکشنری تخصصی

[حقوق] صرفنظر کردن، مبرا نمودن، بخشیدن

مترادف و متضاد

واگذار کردن (فعل)
abandon, surrender, concede, cede, assign, relegate, give, transfer, abdicate, admit, quitclaim, title, make over, remise, vest, entrust, intrust, give over, yield

انتقال دادن (فعل)
transfer, shift, alienate, transmit, demise, make over, remise

گذشت کردن (فعل)
remise, forbear

جملات نمونه

1. There exist onerous remise system and nude transfer system of right of land use.
[ترجمه ترگمان]سیستم remise وجود دارد و سیستم انتقال برهنه درست استفاده از زمین وجود دارد
[ترجمه گوگل]سیستم اصلاح سخت گیرانه و سیستم انتقال برهنه حق استفاده از زمین وجود دارد

2. Remise: To attack again immediately after the opponent has blocked an initial attack.
[ترجمه ترگمان]Remise: حمله مجدد بلافاصله پس از اینکه حریف حمله اولیه را مسدود کرد
[ترجمه گوگل]یادآوری برای حمله دوباره بلافاصله پس از حریف حمله یک حمله مسدود شده است

3. When limit to remise or lease out comes, the users have the priority to continue renting.
[ترجمه ترگمان]زمانی که محدودیت برای اجاره یا اجاره وجود داشته باشد، کاربران دارای اولویت برای ادامه اجاره هستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که محدود به یادآوری یا اجاره نامه می آید، کاربران اولویت را به ادامه اجاره می دهند

4. When the time limit to remise or lease out comes, the users have the priority to continue renting.
[ترجمه ترگمان]زمانی که محدودیت زمانی برای اجاره یا اجاره وجود داشته باشد، کاربران دارای اولویت برای ادامه اجاره هستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که محدودیت زمانی برای یادآوری یا اجاره دادن می آید، کاربران اولویت خود را به ادامه اجاره می دهند

5. The mining rights exchange should include remise, transference, mortgage, hire,(Sentence dictionary) contract and inheritance.
[ترجمه ترگمان]تبادل حقوق معدن کاری باید شامل remise، انتقال، رهن، اجاره، (فرهنگ لغت نامه)و وراثت باشد
[ترجمه گوگل]تبادل حقوق معادن باید شامل اصلاح، نقل و انتقال، وام مسکن، استخدام، (قرارداد فرهنگ لغت) قرارداد و ارث

6. Finally this paper illustrates that by nature the methods to remise land use right will not have apparent effects on house price, but the demand and supply will eventually determines.
[ترجمه ترگمان]در نهایت این مقاله نشان می دهد که با توجه به ماهیت روش استفاده از حق استفاده از زمین تاثیرات آشکاری بر قیمت خانه نخواهد داشت، اما تقاضا و عرضه در نهایت تعیین خواهد شد
[ترجمه گوگل]در نهایت این مقاله نشان می دهد که طبیعت روش هایی برای اصلاح حق استفاده از زمین تاثیرات ظاهری بر قیمت خانه ها ندارد، اما تقاضا و عرضه در نهایت تعیین خواهد شد

7. After having clear cognition on it, we choose taxation pattern, clarify its relationship with land remise fund and improve land leasehold system with land annual rent system.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه شناخت روشنی از آن پیدا کردیم، الگوی مالیات را انتخاب کردیم، رابطه آن با صندوق remise زمین را روشن کردیم و سیستم leasehold زمین را با سیستم اجاره سالانه زمین بهبود خواهیم داد
[ترجمه گوگل]پس از شناخت روشن بر روی آن، ما از الگوی مالیاتی استفاده می کنیم، ارتباط آن با صندوق زمین را اصلاح می کنیم و سیستم اجاره دار اجاره زمین را با سیستم اجاره سالانه زمین مقایسه می کنیم

8. Regulatory plan is important in controlling land rent and remise, hence its implementation is crucial to the realization of development and planning goals.
[ترجمه ترگمان]طرح تنظیم مقررات در کنترل اجاره زمین و remise اهمیت دارد در نتیجه اجرای آن برای تحقق اهداف توسعه و برنامه ریزی حیاتی است
[ترجمه گوگل]طرح نظارتی در کنترل اجاره زمین و بازسازی آن بسیار مهم است، بنابراین اجرای آن برای تحقق اهداف توسعه و برنامه ریزی بسیار مهم است

9. Remisee land prices of metropolises can be divided into residential, commercial, industrial and complex remise land prices according to the purposes of land use.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اهداف کاربری زمین، قیمت زمین Remisee در کلان شهرها می تواند به مناطق مسکونی، تجاری، صنعتی و پیچیده تقسیم شود
[ترجمه گوگل]Remisee قیمت زمین کلانشهرها را می توان به مسکن، تجاری، صنعتی و پیچیده تقسیم کرد قیمت زمین با توجه به اهداف استفاده از زمین

10. In foreland, the exchange scale and quantities of the collective construction land by remise, demise, rent and mortgage are very tremendous.
[ترجمه ترگمان]در foreland، مقیاس تبادل و مقادیر زمین ساخت جمعی به وسیله remise، فوت، اجاره و وام مسکن بسیار عظیم هستند
[ترجمه گوگل]در مقطع پیش دبستانی، مقیاس و مقیاس مبادله ای از ساخت و ساز جمعی با استفاده از اصلاح، تخریب، اجاره و وام مسکن بسیار زیاد است

11. The second part is the history of the construction of land-use rights to remise by auction.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم تاریخ ساخت حقوق استفاده از زمین تا remise از طریق حراج است
[ترجمه گوگل]بخش دوم، تاریخ ساخت و ساز حقوق استفاده از زمین را به حراج گذاشته است

12. This part reviews the development of the land-use system and introduces the concept, the legal nature and the formation of the construction of land-use rights to remise by auction.
[ترجمه ترگمان]این بخش توسعه سیستم استفاده از زمین را مورد بررسی قرار داده و مفهوم، ماهیت حقوقی و تشکیل ساخت وساز حقوق استفاده از زمین را به مزایده معرفی می کند
[ترجمه گوگل]در این بخش، توسعه سیستم استفاده از زمین مورد بررسی قرار می گیرد و مفهوم، ماهیت قانونی و شکل گیری ساختن حقوق استفاده از زمین را به وسیله حراج معرفی می کند

13. However, the Unified Party governing the Northern Ireland Parliament declined to this re-jurisdiction on the basis of brooking no remise of land already acquired.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حزب متحد حاکم بر پارلمان ایرلند شمالی از این بازگشایی مجدد بر پایه of که در حال حاضر به دست نیامده است خودداری کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، حزب متحد حاکم بر پارلمان ایرلند شمالی به این مجازات مجدد مبنی بر تخریب مجدد زمین که قبلا به دست آمده بود، لغو شد


کلمات دیگر: