1. to repudiate a charge
اتهامی را رد کردن
2. to repudiate a contract
زیر قرارداد زدن
3. to repudiate a debt
از زیر قرض شانه خالی کردن
4. to repudiate a will
وصیت نامه ای را غیر قانونی شمردن
5. The West has chosen to repudiate all responsibility for these refugees.
[ترجمه ترگمان]غرب انتخاب کرده است که همه مسئولیت این پناهندگان را انکار کند
[ترجمه گوگل]غرب تصمیم گرفته است تمام مسئولیت این پناهندگان را رد کند
6. He would repudiate all debts incurred by his son.
[ترجمه ترگمان]او همه قرض های ناشی از پسرش را انکار می کرد
[ترجمه گوگل]او تمام بدهی های پسرش را رد کرد
7. He used his position to repudiate the charge.
[ترجمه ترگمان]اون از موقعیتش استفاده کرد تا شارژ رو انکار کنه
[ترجمه گوگل]او از موضع خود برای از بین بردن این اتهام استفاده کرد
8. The buyer did not repudiate the contract but pressed for early delivery.
[ترجمه ترگمان]خریدار این قرارداد را انکار نکرد، اما برای تحویل زود تحت فشار قرار گرفت
[ترجمه گوگل]خریدار قرارداد را رد کرد اما برای تحویل زود هنگام فشار آورد
9. Strong social pressures often support or repudiate their use, and sometimes the pressures lead to control or prohibition by governments.
[ترجمه ترگمان]فشارهای اجتماعی قوی اغلب از آن ها حمایت می کند یا استفاده آن ها را انکار می کند، و گاهی اوقات فشارها منجر به کنترل یا منع دولت ها می شود
[ترجمه گوگل]فشارهای اجتماعی شدید اغلب از استفاده آنها حمایت می کنند یا از آنها استفاده می کنند، و گاهی فشارها موجب کنترل یا ممنوعیت دولت ها می شوند
10. I utterly repudiate those remarks.
[ترجمه ترگمان]من این حرف ها را کاملا انکار می کنم
[ترجمه گوگل]من این سخنان را کاملا رد می کنم
11. For we repudiate war and violence.
[ترجمه ترگمان]زیرا ما جنگ و خشونت را انکار می کنیم
[ترجمه گوگل]برای ما جنگ و خشونت را رد می کنیم
12. He will indignantly repudiate the suggestion.
[ترجمه ترگمان]او با دلخوری این پیشنهاد را انکار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او مخالف پیشنهاد را رد می کند
13. We categorically repudiate the absurd view that a Pacific conference would not be an Eastern Munich.
[ترجمه ترگمان]ما به طور قاطع این دیدگاه پوچ را رد می کنیم که یک کنفرانس اقیانوس آرام، مونیخ شرقی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]ما به طور قطعی دیدگاه پوچ که یک کنفرانس اقیانوس آرام شرقی مونیخ نیست، از بین می رود
14. WORD OF THE DAY - repudiate : to reject ; to deny. The gangsters repudiated all accusations of unlawful activity.
[ترجمه ترگمان]WORD روز - انکار: رد کردن؛ انکار تبهکاران همه اتهامات فعالیت های غیرقانونی را رد کردند
[ترجمه گوگل]کلمه ای از روز - رد رد کردن؛ انکار کردن گانگستر تمام اتهامات مربوط به فعالیت غیرقانونی را رد کرد
15. MacDiarmid wanted to repudiate his lyrical quality.
[ترجمه ترگمان]MacDiarmid می خواست کیفیت غزل خود را انکار کند
[ترجمه گوگل]MacDiarmid می خواست کیفیت کلام او را رد کند