1. statutory age limits
محدودیت های سنی از نظر قانون
2. statutory laws
قوانین کیفری
3. Retailers have a statutory duty to provide goods suitable for their purpose.
[ترجمه ترگمان]خرده فروشان یک وظیفه قانونی برای تامین کالای مناسب برای هدف خود دارند
[ترجمه گوگل]خرده فروشان یک وظیفه قانونی برای ارائه محصولات مناسب برای هدف خود دارند
4. We had a statutory duty to report to Parliament.
[ترجمه ترگمان]ما یک وظیفه قانونی برای گزارش دادن به پارلمان داشتیم
[ترجمه گوگل]ما یک وظیفه قانونی برای گزارش به مجلس داشتیم
5. When you buy foods you have certain statutory rights.
[ترجمه ترگمان]زمانی که مواد غذایی را خریداری می کنید، حقوق قانونی مشخصی دارید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما غذاهای خریداری می کنید، حقوق قانونی خاصی دارید
6. She's below the statutory age for school attendance.
[ترجمه ترگمان]او زیر سن قانونی حضور در مدرسه قرار دارد
[ترجمه گوگل]او پایین سن قانونی برای حضور در مدرسه است
7. The authority failed to carry out its statutory duties.
[ترجمه ترگمان]این اداره نتوانست وظایف قانونی خود را انجام دهد
[ترجمه گوگل]این مقام موفق به انجام وظایف قانونی خود نشد
8. This guarantee does not affect your statutory rights.
[ترجمه ترگمان]این تضمین بر حقوق قانونی شما تاثیری ندارد
[ترجمه گوگل]این تضمین حقوق قانونی شما را تحت تاثیر قرار نمی دهد
9. The firm falls within the statutory definition of a "small company".
[ترجمه ترگمان]شرکت در تعریف قانونی یک شرکت کوچک قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این شرکت در تعریف قانونی یک شرکت کوچک قرار دارد
10. The court allowed an action for breach of statutory duty against the defendant.
[ترجمه ترگمان]دادگاه برای نقض وظیفه قانونی علیه متهم اقدام به عمل کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه اقدام به نقض وظیفه قانونی علیه متهم داد
11. But many statutory duties are couched in quite vague terms which leave it unclear what the duty-bearer must do in concrete situations.
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از وظایف قانونی در این شرایط نامناسب هستند و این موضوع هنوز مشخص نیست که حامل وظیفه چه کاری باید در شرایط بتونی انجام دهد
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از وظایف قانونی به وضوح مبهم است که این امر مشخص نیست که وظیفه دهنده باید در شرایط خاصی انجام دهد
12. There could, of course, be an entirely new statutory definition either wider or more restricted than existing law.
[ترجمه ترگمان]البته، یک تعریف قانونی کاملا جدید یا بیشتر از قانون فعلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]البته می توان از تعریف قانونی کاملا جدید یا وسیع تر یا محدود تر از قانون موجود استفاده کرد
13. I also lobby statutory agencies, county councils and voluntary organisations.
[ترجمه ترگمان]من همچنین نهاده ای قانونی، شوراهای منطقه ای و سازمان های داوطلبانه را لابی می کنم
[ترجمه گوگل]من همچنین لابی آژانس های قانونی، شوراهای شهرستان ها و سازمان های داوطلبانه
14. Would the new statutory definition be taken as a fresh start?
[ترجمه ترگمان]آیا تعریف قانونی جدید به عنوان یک شروع جدید تلقی می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا تعریف قانونی جدید به عنوان یک شروع تازه آغاز می شود؟