کلمه جو
صفحه اصلی

sufferance


معنی : طاقت، انقیاد، شکیبایی، رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا
معانی دیگر : اجازه، رخصت، گذشت، نادیده انگاری، اغماض، ارفاق، تاب، تحمل، یارا

انگلیسی به فارسی

رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا، انقیاد، طاقت، شکیبایی


رنج، انقیاد، طاقت، شکیبایی، رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: approval given passively by a lack of prohibition or interference.

- It was by his wife's sufferance that he stayed out late drinking.
[ترجمه ترگمان] با توجه به این که همسرش تا دیروقت شب در حال نوشیدن بود
[ترجمه گوگل] با رنجش همسرش، او دیر نوشیدنی مانده بود

(2) تعریف: the capacity to endure or tolerate pain, want, or the like; endurance.
مشابه: patience

• passive approval, consent, permission; endurance, ability to withstand or tolerate
if you are allowed to do something on sufferance, you can do it, although you know that the person who gave you permission would prefer that you did not do it.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] رضایت ضمنی، تحمل

مترادف و متضاد

طاقت (اسم)
gut, forbearance, stamina, bearing, patience, last, sufferance, longanimity, gameness, staying power

انقیاد (اسم)
submission, subjection, sufferance, binding, subjugation

شکیبایی (اسم)
forbearance, fortitude, patience, sufferance

رضایت ضمنی (اسم)
sufferance

سکوت موجب رضا (اسم)
sufferance

جملات نمونه

1. he remains here on sufferance
او با اجازه اینجا می ماند.

2. He only visits his parents under sufferance.
[ترجمه ترگمان]اون فقط با درد و غصه به والدینش برخورد می کنه
[ترجمه گوگل]او فقط از نظر والدین خود در معرض دوری از والدین خود است

3. He's only staying here on sufferance.
[ترجمه ترگمان]اون فقط اینجا در حال sufferance
[ترجمه گوگل]او فقط در اینجا رنج می برد

4. His party held office on sufferance.
[ترجمه ترگمان]مهمانی او با رضایت خاطر دفتر را گرفته بود
[ترجمه گوگل]حزب او در رنج بود

5. He was there on sufferance and most likely on trial and he knew that.
[ترجمه ترگمان]او درد دل می کرد و به احتمال زیاد در محاکمه بود و او این را می دانست
[ترجمه گوگل]او در رنج بود و به احتمال زیاد در محاکمه بود و او این را می دانست

6. He was here on sufferance as coach driver and odd jobber.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به عنوان مربی راننده و jobber عجیب اینجا بود
[ترجمه گوگل]او در اینجا به عنوان راننده مربی و شکارچی عجیب و غریب بود

7. Migrants are allowed into big cities on sufferance.
[ترجمه ترگمان]مهاجران در شهرهای بزرگ با رنج و تاب مجاز هستند
[ترجمه گوگل]مهاجران به رنج ها اجازه ورود به شهر های بزرگ را می دهند

8. The civilian authorities are only there on sufferance of the military.
[ترجمه ترگمان]مقامات غیر نظامی تنها در آنجا با رنج نظامی مواجه هستند
[ترجمه گوگل]مقامات غیر نظامی فقط در رنج نظامی هستند

9. I'm here on sufferance.
[ترجمه ترگمان]با آسودگی اینجا هستم
[ترجمه گوگل]من اینجا هستم

10. She is here on sufferance.
[ترجمه ترگمان]او با آسودگی اینجا است
[ترجمه گوگل]او اینجا در رنج است

11. He is here on sufferance.
[ترجمه ترگمان]او با آسودگی اینجا است
[ترجمه گوگل]او اینجا در رنج است

12. He gave me a bed for a couple of nights but I felt I was there on sufferance.
[ترجمه ترگمان]چند شب به من تخت داد، اما احساس کردم که با آسودگی آنجا هستم
[ترجمه گوگل]او چند شب به یک تخت اضافه کرد، اما احساس کردم که آنجا در رنج بودم

13. He was never going to let her forget she was only here on sufferance.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به او اجازه نداده بود که فراموش کند که او فقط با آسودگی اینجا بود
[ترجمه گوگل]او هرگز اجازه نداد که فراموش کند که او تنها در رنج است

14. Survey ships were carried on the Navy List, but Navy personnel remained aboard on sufferance only.
[ترجمه ترگمان]کشتی های نقشه برداری در فهرست نیروی دریایی اجرا شدند، اما پرسنل نیروی دریایی تنها با رنج با این کشتی ماندند
[ترجمه گوگل]کشتی های تحقیقاتی در فهرست نیروی دریایی قرار داشتند، اما پرسنل نیروی دریایی تنها در معرض رنج بودند

15. All this brings out that teachers in higher education teach partly on sufferance.
[ترجمه ترگمان]همه اینها باعث می شود که معلمان در آموزش عالی تا حدی با زجر و رنج تدریس کنند
[ترجمه گوگل]همه این بدان معنی است که معلمان در آموزش عالی به تدریج درس خواندن را آموزش می دهند

He remains here on sufferance.

او با‌اجازه اینجا می‌ماند.



کلمات دیگر: