کلمه جو
صفحه اصلی

retainer


معنی : ملازم، گیره، مستخدم، حکم نگاهداری و ضبط
معانی دیگر : نوکر، پیشخدمت، ندیم (ندیمه)، دنباله رو، (شخص یا چیز) نگهدار، حافظ، نگهداری کننده، (ردیف سازی دندان ها و غیره) ردیف دار، به کارگیری، به کار گماری، استخدام، (حقوق) استخدام وکیل، اجیرسازی وکیل، اجرت وکیل، حقوق وکیل

انگلیسی به فارسی

نگهدارنده، ملازم، گیره، حکم نگاهداری و ضبط، مستخدم


حکم نگاه داری و ضبط، ملازم، مستخدم، گیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a domestic servant or household employee.
مشابه: servant

(2) تعریف: a device that holds the teeth in position during a period of orthodontic correction.

• person or thing which retains; servant, household employee; initial fee paid in order to obtain services from a professional (such as a lawyer); dental device used to hold teeth in place after straightening (dentistry)
a retainer is a fee that you pay someone in order to make sure that they will be available to do work for you if you need them to.
a retainer is also a reduced rent that you pay for a rented room or flat while you are away, in order to make sure that you can use it in the future.
a servant who has been with one family for a long time can be referred to as a retainer.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] استخدام وکیل یا مشاور، حق الوکاله یا مشاوره ای که به وکیل یا مشاور دایم پرداخت می شود

مترادف و متضاد

ملازم (اسم)
attendant, retainer, valet, gillie, varlet

گیره (اسم)
pin, bend, retainer, nip, becket, clamp, pincer, cleat, pawl, tach, tache, jaw, detent, dog, trigger, holdfast

مستخدم (اسم)
servant, retainer, concierge, employee, livery servant, serviceman, servitor

حکم نگاهداری و ضبط (اسم)
retainer

جملات نمونه

one of the court retainers

یکی از ملازمان دربار


1. on retainer
(وکیل) اجیر شده،استخدام شده

2. Liz was being paid a regular monthly retainer.
[ترجمه ترگمان]لیز یک مقرری منظم ماهانه پرداخت می کرد
[ترجمه گوگل]لیز به طور منظم ماهانه پرداخت می شود

3. The agency will pay you a monthly retainer.
[ترجمه ترگمان]این اداره به شما مبلغی ماهیانه پرداخت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این سازمان به شما یک نگهدارنده ماهانه پرداخت خواهد کرد

4. Check whether full rent or a retainer is required during vacations.
[ترجمه ترگمان]بررسی کنید که آیا اجاره کامل یا یک retainer در طول تعطیلات مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]بررسی کنید که اجاره کامل یا نگهدارنده در طول تعطیلات مورد نیاز است

5. Leigh's retainer as a consultant has supported the space, which held five exhibitions until it closed this fall.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مشاور از فضا حمایت شده است، که پنج نمایشگاه را برگزار کرد تا این که پاییز امسال تعطیل شد
[ترجمه گوگل]نگهدارنده Leigh به عنوان یک مشاور، از فضا حمایت کرده است که پنج نمایشگاه را تا پاییز امسال سپری کرد

6. Insurance companies keep the finest legal talent on retainer.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه بهترین استعداد قانونی را بر عهده دارند
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه نگه داشتن بهترین استعدادهای قانونی در حفظ

7. Make sure that the wire retainer clips are pressed down firmly to hold the towel in place.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که گیره retainer سیمی به طور محکم به پایین فشار داده شود تا حوله را در جای خود نگه دارد
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که کلیپ های نگهدارنده سیم به طور محکم فشار داده شده تا حوله را در جای خود نگه دارید

8. Applied range: hardware, retainer, compressor components, automobile and motorcycle accessories.
[ترجمه ترگمان]دامنه کاربردی: سخت افزار، retainer، اجزای کمپرسور، اتومبیل و لوازم موتورسیکلت
[ترجمه گوگل]سخت افزار محدوده کاربردی، نگهدارنده، اجزای کمپرسور، لوازم جانبی خودرو و لوازم جانبی موتور سیکلت

9. Objective To evaluate the effects of modified vacuum-formed retainer in the treatment of mandibular retrusion.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات of اصلاح شده - formed در درمان of retrusion
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تأثیر نگهدارنده ایجاد شده با خلاء اصلاح شده در درمان مجدد فورمولار

10. The bushing retainer allows cartridge removal without disassembly.
[ترجمه ترگمان]The bushing اجازه حذف کارتریج بدون باز کردن را می دهد
[ترجمه گوگل]نگهدارنده بوش اجازه می دهد حذف کارتریج بدون جداسازی قطعات

11. Using cement retainer squeezing technology can prevent the cement backward flow, and cam let the residual cement through the upper party to recycle to the ground.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیمان با فشار سیمان می تواند مانع جریان معکوس سیمان شود و cam اجازه دهند تا سیمان باقیمانده از طریق طرف بالایی برای بازیافت به زمین باقی بماند
[ترجمه گوگل]با استفاده از فن آوری فشاری نگهدارنده سیمان می تواند جریان برگشت پذیر سیمان را از بین ببرد و سیم پیچ را از طریق حزب بالا به زمین باز گرداند

12. The collet retainer a first end movably connected to the coupling sleeve by a threaded connection.
[ترجمه ترگمان]کوله باری اول اتصال end را با اتصال threaded به آستین coupling متصل کرد
[ترجمه گوگل]نگهدارنده کوله یک انتهای اول به صورت قابل اتصال به اتصال آستین به آستین اتصال می باشد

13. In addition, the retainer also acts the supplemental function of the radial force when the retainer supports the lock ring spring simultaneously.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، the همچنین عملکرد مکمل نیروی شعاعی را هنگامی که the به طور همزمان از حلقه قفل پشتیبانی می کند، اعمال می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نگهدارنده همچنین عملکرد تکمیلی نیروی شعاعی را هنگامی که نگهدارنده به طور همزمان از حلقه قفل حلقه پشتیبانی می کند، عمل می کند

14. Kit includes: Seat, Seat oring, Retainer Wire and Cover O ring.
[ترجمه ترگمان]کیت شامل: صندلی، صندلی Seat، سیم retainer و حلقه O
[ترجمه گوگل]کیت شامل صندلی، صندلی چرخان، سیم Retainer و حلقه پوشش O است

15. The upper stem is threaded into the diaphragm retainer nut.
[ترجمه ترگمان]ساقه بالایی به مهره retainer دیافراگم متصل می شود
[ترجمه گوگل]ساقه فوقانی به مهره نگهدارنده دیافراگم وصل شده است

اصطلاحات

on retainer

(وکیل) اجیر‌شده، استخدام‌شده


پیشنهاد کاربران

سیم دندان ( برای صاف شدن دندان ها )

حق الوکاله

retainer ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: نگهدارنده 1
تعریف: 1. بخشی از یک پُل که پُل دیس را به دندان متصل می کند|||2. قلاب یا چفت یا وسیلۀ دیگری که باعث ثبات و پایداری دندانواره می شود|||3. هریک از دستگاه های ( appliances ) ثابت یا متحرک که پس از اتمام درمان های دندان آرایی ( orthodontic ) از آن برای تثبیت وضعیت دندان ها و جلوگیری از برگشت آنها به حالت اول استفاده می شود


کلمات دیگر: