کلمه جو
صفحه اصلی

sovereignty


معنی : قدرت، سلطه، پادشاهی، حق حاکمیت
معانی دیگر : استقلال، خود استواری، خود فرمانی، خودمختاری، فرمانروایی، حاکمیت، اقتدار، خسروی، خدیوی، والایی، والا مقامی، بلند مرتبگی، sovranty : سلطه

انگلیسی به فارسی

( sovranty =) سلطه، حق حاکمیت، پادشاهی، قدرت


حق حاکمیت، سلطه، قدرت، پادشاهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: sovereignties
(1) تعریف: supreme power or authority, esp. over a state or other political body.
مترادف: dominion, majesty, supremacy

- The U.S. federal government has sovereignty over the states.
[ترجمه ترگمان] دولت فدرال آمریکا بر ایالات تسلط دارد
[ترجمه گوگل] دولت فدرال ایالات متحده حاکمیتی بر دولت دارد

(2) تعریف: the power of self-government, with independence from outside control; autonomy.
مترادف: autonomy, self-government, self-rule
مشابه: freedom, independence, liberty, majesty

(3) تعریف: a state, territory, or other political body that governs itself.
مترادف: autonomy

• supreme power; autonomy, self-rule, independence; self-governing state or territory
sovereignty is the power that a country has to govern itself or to govern other countries.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حق حاکمیت، استقلال

مترادف و متضاد

قدرت (اسم)
might, potency, power, authority, rod, zing, vigor, sovereignty, nerve, posse, vim, godown, staying power, puissance, strong arm, vis

سلطه (اسم)
power, domination, sovereignty, dominance, kingship, overlordship

پادشاهی (اسم)
sovereignty, kingdom, regality

حق حاکمیت (اسم)
sovereignty

domination


Synonyms: ascendancy, ascendant, dominance, dominion, jurisdiction, preeminence, prepotence, prepotency, primacy, supremacy, supreme power, sway


Antonyms: submission


جملات نمونه

1. his sovereignty is only titular
سیطره ی او فقط رسمی است (نه در واقع).

2. political sovereignty
حاکمیت سیاسی

3. to respect the sovereignty of even small countries
نسبت به استقلال کشورهای کوچک هم احترام قایل بودن

4. then spain lost its sovereignty over puerto rico
سپس اسپانیا حاکمیت خود بر پورتوریکو را از دست داد.

5. She says the sovereignty of the Crown must be preserved.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که حاکمیت سلطنت باید حفظ شود
[ترجمه گوگل]او می گوید حاکمیت تاج باید حفظ شود

6. Talks are being held about who should have sovereignty over the island.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات در مورد اینکه چه کسی باید حق حاکمیت بر جزیره را داشته باشد، در حال انجام است
[ترجمه گوگل]در مورد اینکه چه کسی باید حرمت این جزیره را داشته باشد، مذاکرات برگزار می شود

7. Demonstrators demanded full sovereignty for the self - proclaimed republic.
[ترجمه ترگمان]تظاهرکنندگان خواستار حاکمیت کامل برای جمهوری اعلام شدند
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان خواستار حاکمیت کامل برای جمهوری خود اعلام کردند

8. The superpower often tramples on the independence and sovereignty of other countries.
[ترجمه ترگمان]ابر قدرت اغلب بر استقلال و حاکمیت کشورهای دیگر متمرکز است
[ترجمه گوگل]این ابرقدرت اغلب به استقلال و حاکمیت کشورهای دیگر ختم می شود

9. China's sovereignty and territorial integrity must not be infringed.
[ترجمه ترگمان]حق حاکمیت و تمامیت ارضی چین باید نقض شود
[ترجمه گوگل]حاکمیت چین و تمامیت ارضی نباید نقض شود

10. These people cherish their independence and sovereignty.
[ترجمه ترگمان]این افراد استقلال و حاکمیت خود را گرامی می دارند
[ترجمه گوگل]این افراد استقلال و حاکمیت خود را حفظ می کنند

11. This constitutes an attack on the sovereignty of Parliament.
[ترجمه ترگمان]این یک حمله به حاکمیت پارلمان است
[ترجمه گوگل]این یک حمله به حاکمیت پارلمان است

12. The treaty gave Edward III sovereignty over Calais and the whole of Aquitaine.
[ترجمه ترگمان]این عهدنامه به ادوارد سوم تسلط بر کاله و کل of را داد
[ترجمه گوگل]این معاهده به ارادت ادوارد سوم نسبت به کاله و کل آکتینیا منجر شد

13. The sovereignty of these islands is in dispute.
[ترجمه ترگمان]حق حاکمیت این جزایر مورد مناقشه است
[ترجمه گوگل]حاکمیت این جزایر در اختلاف است

14. Sovereignty was formally transferred on December 2
[ترجمه ترگمان]حاکمیت در ۲ دسامبر رسما منتقل شد
[ترجمه گوگل]حاکمیت به طور رسمی در 2 دسامبر منتقل شد

15. China exercises sovereignty over Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]چین بر هنگ کنگ حاکمیت دارد
[ترجمه گوگل]چین حق حاکمیت در هنگ کنگ را دارد

to respect the sovereignty of even small countries

نسبت به استقلال کشورهای کوچک هم احترام قائل بودن


Then Spain lost its sovereignty over Puerto Rico.

سپس اسپانیا حاکمیت خود بر پورتوریکو را از دست داد.


پیشنهاد کاربران

اختیار

اقتدار

استقلال

enthrone والامقام قدرت

تجلیل کردن

حاکمیت

فرمان روایی

sovereignty ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: حاکمیت
تعریف: اختیار یا قدرت عالیۀ یکپارچۀ دولت برای وضع و اعمال قوانین در سرزمین های تحت صلاحیت خود


کلمات دیگر: