1. a wrongful act
عمل غیرمنصفانه
2. the government's wrongful confiscation of our properties
مصادره ی نامشروع املاک ما توسط دولت
3. She decided to sue her employer for wrongful dismissal.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت از کارفرمای خود برای اخراج غیرقانونی شکایت کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا کارفرمای خود را برای اخراج اشتباه محکوم کند
4. The governor was impeached for wrongful use of state money.
[ترجمه ترگمان]به دلیل استفاده نادرست از پول دولت به دادگاه احضار شد
[ترجمه گوگل]فرماندار به خاطر استفاده نادرست از پول دولتی مجازات شد
5. She's threatening to sue her employers for wrongful dismissal.
[ترجمه ترگمان]او تهدید می کند که از کارفرمایان خود برای اخراج غیرقانونی شکایت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او تهدید کرده است که از کارفرمایان خود برای اخراج اشتباه شکایت کند
6. He sued the police for wrongful arrest .
[ترجمه ترگمان]او از پلیس برای دستگیری غیرقانونی شکایت کرد
[ترجمه گوگل]او برای بازداشت غیر قانونی پلیس را محکوم کرد
7. He always does wrongful acts.
[ترجمه ترگمان]او همیشه کاره ای نادرست انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او همیشه اعمال نادرست انجام می دهد
8. She is claiming damages from the company for wrongful dismissal.
[ترجمه ترگمان]او در حال مطالبه خسارت ناشی از اخراج غیرقانونی شرکت است
[ترجمه گوگل]او ادعای اخراج از شرکت برای اخراج اشتباه است
9. Pending a successful appeal, Downing could claim for wrongful arrest and 27 years unlawful detention.
[ترجمه ترگمان]در انتظار یک درخواست موفق، داونینگ می تواند ادعا کند که بازداشت غیرقانونی و ۲۷ سال بازداشت غیرقانونی است
[ترجمه گوگل]Downing می تواند برای بازپرداخت موفقیت آمیز درخواست بازداشت غیر قانونی و بازداشت غیرقانونی 27 ساله را داشته باشد
10. The law says 16 years' wrongful imprisonment for murder is worth £100,000 damages.
[ترجمه ترگمان]این قانون می گوید ۱۶ سال حبس برای قتل به ارزش ۱۰۰،۰۰۰ پوند است
[ترجمه گوگل]قانون می گوید 16 سال حبس غیرقانونی برای قتل 100 هزار پوند خسارت دارد
11. The city is facing many claims for wrongful arrest, totalling millions of dollars.
[ترجمه ترگمان]این شهر با بسیاری از ادعاها در رابطه با دستگیری غیرقانونی مواجه است که در مجموع میلیون ها دلار است
[ترجمه گوگل]این شهر با تقاضای زیادی برای دستگیری غیرمجاز مواجه است و میلیونها دلار است
12. The current trial is of a wrongful death suit brought by the victims' families.
[ترجمه ترگمان]محاکمه کنونی یک دادخواست مرگ غیرقانونی است که توسط خانواده های قربانیان آورده شده است
[ترجمه گوگل]محاکمه کنونی از اتهام مرگ ناشی از خانواده های قربانیان است
13. So the trial led to the wrongful conviction of Al-Megrahi and the final betrayal of the bereaved families.
[ترجمه ترگمان]بنابراین محاکمه منجر به محکومیت غیرقانونی of و خیانت نهایی خانواده های داغ دیده شد
[ترجمه گوگل]بنابراین محاکمه منجر به اعتقاد غیرقانونی المراحی و خیانت نهایی خانواده های بی رحمانه شد
14. Now he is being tried for kidnapping, wrongful imprisonment and bodily injury.
[ترجمه ترگمان]اکنون او به جرم آدم ربایی، حبس غیرقانونی و آسیب بدنی محاکمه می شود
[ترجمه گوگل]اکنون او برای آدم ربایی، زندانیان غیرقانونی و آسیب های جسمی محاکمه می شود
15. Experts say the Browns did not file a wrongful death suit to avoid having the children testify against their father.
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند که براونز با لباس مرگ اشتباه نکرده است تا از بچه دار نشدن در مقابل پدرشان اجتناب کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان می گویند که براون ها یک پرونده مرگ ناموفق برای جلوگیری از داشتن فرزندان علیه پدرشان شهادت داده اند