کلمه جو
صفحه اصلی

promissory


معنی : وابسته به تعهد یا قول
معانی دیگر : وابسته به قول و قرار، تعهدی، پیمانی

انگلیسی به فارسی

وابسته به تعهد یا قول


تقاضا، وابسته به تعهد یا قول


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: containing or conveying a promise.

- She was given a promissory note stating that she would be paid five thousand dollars within a period of six months.
[ترجمه ترگمان] قبض بدهی به او دادند که در عرض شش ماه پنج هزار دلار حقوق می گرفت
[ترجمه گوگل] او یک ضمانت نامه داده شد که در طی یک شش ماه، پنج هزار دلار پرداخت می شود
- In a promissory tone, he told her that he had no intention of ever betting on another horse.
[ترجمه ترگمان] با یک promissory، به او گفت که قصد ندارد سوار اسب دیگری بشود
[ترجمه گوگل] در یک لحظه، او به او گفت که قصد ندارد هرگز بر روی اسب دیگری بسر برد

• pertaining to a promise or vow; binding, obliging, implying a commitment; pertaining to a financial obligation or debt

دیکشنری تخصصی

[حقوق] التزامی، وعده دار، متضمن وعده

مترادف و متضاد

وابسته به تعهد یا قول (صفت)
promissory

جملات نمونه

1. Yesterday is an invalid cheque. Tomorrow is a promissory note and today is the only cash you have.
[ترجمه ترگمان]دیروز یک چک نا معتبر است فردا قبض بدهی و امروز تنها پول نقد است
[ترجمه گوگل]دیروز یک چک نامعتبر است فردا اوراق بهادار است و امروز تنها پول نقد شما است

2. The promissory notes were purchased for distribution to investors.
[ترجمه ترگمان]قبض بدهی برای توزیع به سرمایه گذاران خریداری شد
[ترجمه گوگل]اوراق بهادار برای توزیع به سرمایه گذاران خریداری شد

3. Promissory notes and bills of exchange are often guaranteed or endorsed by a third party of financial standing.
[ترجمه ترگمان]یادداشت ها و اسکناس های مبادله معمولا توسط یک شخص ثالث از جایگاه مالی تضمین یا تایید می شوند
[ترجمه گوگل]اسناد و مدارک اوراق بهادار و اوراق بهادار اغلب توسط یک شخص ثالث از وضعیت مالی تضمین شده و یا تایید شده است

4. Instead, it must sell promissory notes, the equivalent of banks' fixed deposits.
[ترجمه ترگمان]در عوض، باید قبض بدهی، معادل بانکی سپرده شده بانک ها را به فروش برساند
[ترجمه گوگل]در عوض، باید صورتحساب های خریداری شده، معادل سپرده های ثابت بانکی را بفروشد

5. Richter also said Steve Adams had signed a promissory note for the $ 50,000.
[ترجمه ترگمان]او همچنین گفت که استیو آدامز یک قبض بدهی ۵۰،۰۰۰ دلاری را امضا کرده است
[ترجمه گوگل]ریشتر همچنین گفت استیو آدامز یک اوراق قرضه را برای 50،000 دلار امضا کرده است

6. Not only this, for the trusted promissory notes of the Bank easily became a form of paper money.
[ترجمه ترگمان]نه تنها این موضوع، زیرا اسکناس های مورد اعتماد بانک به راحتی به شکل پول کاغذی در آمده بود
[ترجمه گوگل]نه تنها این، برای اعتبار های اعتباری اعتباری بانک به راحتی به شکل پول کاغذی تبدیل شد

7. A promissory note is like a post-dated cheque.
[ترجمه ترگمان]قبض بدهی مثل یک چک با تاریخ پست است
[ترجمه گوگل]ضمانت نامه مانند چک چک پس از تاریخ است

8. Labour's promissory notes can not be met by a scale of personal taxation which will become increasingly regressive.
[ترجمه ترگمان]لایحه حزب کارگر نمی تواند با یک مقیاس از مالیات شخصی که به طور فزاینده ای واپس گرایانه خواهد شد، برآورده شود
[ترجمه گوگل]با توجه به مقیاس مالیاتی شخصی که می تواند به طور فزاینده ای رو به زوال باشد، نمی توان با اسناد و مدارک مورد نیاز کارگران مواجه شد

9. More favoured here was the use of promissory notes and bills of exchange in large volume and down to low denominations.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، استفاده از سفته و لوایح تبادل در حجم زیاد و پایین به درجات پایین مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این جا بیشتر مورد استفاده قرار گرفت، استفاده از اوراق بهادار و اوراق بهادار در حجم بزرگ و پایین به رقم پایین است

10. Formal short - term receivables documented by a promissory note and a provision for interest.
[ترجمه ترگمان]مطالبات رسمی کوتاه مدت که توسط یک قبض بدهی و یک ماده برای بهره ثبت می شود
[ترجمه گوگل]صورتهای مالی کوتاه مدت که مستند شده توسط یک اسکناس و یک پیش فرض برای بهره

11. A promissory note as used in this Law means a banker's note.
[ترجمه ترگمان]یک قبض بدهی که در این قانون نوشته شده است، اسکناس یک صراف است
[ترجمه گوگل]ضمانتنامه ای که در این قانون استفاده می شود، یک یادداشت بانکی است

12. Purchase of a post-dated bill of exchange or promissory note by a Bank by means of deducting non-accrued interest in advance shall be called a discount.
[ترجمه ترگمان]خرید یک لایحه مربوط به پست و یا قبض بدهی که توسط بانک به وسیله کسر بودجه non به پیش پرداخت شود، تخفیف نامیده خواهد شد
[ترجمه گوگل]خرید یک اوراق بهادار پس از تاریخ و یا صورتحساب از طریق بانک با استفاده از کسر سود غیرقابل اعتبار در پیشبرد، تخفیف نامیده می شود

13. A promissory note is regarded as notes receivable for the payeenotes payable for the maker.
[ترجمه ترگمان]یک قبض بدهی به عنوان سند قابل وصول برای the قابل پرداخت در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]ضمانتنامه به عنوان یادداشت های قابل پرداخت برای پرداخت های پرداخت شده برای سازنده محسوب می شود

14. Article 109 The forms of bills of exchange, promissory notes and cheques shall be unified.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۰۹ صورت های اوراق بهادار، سفته و چک باید متحد شوند
[ترجمه گوگل]ماده 109 انواع اوراق بهادار، اوراق بهادار و چک ها باید یکپارچه شوند

15. A promissory note is as notes receivable for the payee and notes payable for the maker.
[ترجمه ترگمان]قبض قبض به اندازه یادداشت دریافتنی و یادداشت های قابل پرداخت برای سازنده است
[ترجمه گوگل]ضمانت نامه به عنوان یادداشت های دریافتی برای پرداخت کننده و یادداشت های قابل پرداخت برای سازنده است


کلمات دیگر: