صفحه اصلی
seriatim
معنی
: جزء جزء، بطور مسلسل، بطور ردیف، بدفعات
معانی دیگر
: پی در پی، یکی پس از دیگری، مسلسل
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
بطور مسلسل، بطور ردیف، جز جز ، بدفعات
انگلیسی به انگلیسی
• one after the other, in succession
دیکشنری تخصصی
[حقوق] منفردأ، به ترتیب، یکایک
مترادف و متضاد
جزء جزء
(قید)
seriatim
بطور مسلسل
(قید)
seriatim
بطور ردیف
(قید)
seriatim
به دفعات
(قید)
seriatim
کلمات دیگر: