کلمه جو
صفحه اصلی

toastmaster


(در ضیافت ها و غیره - کسی که پیشنهاد نوش می کند و سخنرانان را معرفی می نماید و غیره) سرمهماندار، سورچرخان، در مهمانی کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند

انگلیسی به فارسی

(در مهمانی) کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی می‌کند


توستمستر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who presides over an occasion such as a dinner or banquet where toasts are given.

• one who makes toasts and announcements at party
a toastmaster is the person who proposes toasts and who introduces the speakers at formal receptions and dinners.

جملات نمونه

1. There are other benefits from employing a toastmaster.
[ترجمه ترگمان]مزایای دیگری از به کارگیری یک toastmaster وجود دارد
[ترجمه گوگل]مزایای دیگری از استخدام یک توستر است

2. The toastmaster opens the proceedings and keeps them flowing smoothly.
[ترجمه ترگمان]The روند دادرسی را باز می کند و آن ها را به آرامی جریان می دهد
[ترجمه گوگل]توستمستر این پرونده را باز می کند و آنها را هموار می کند

3. A toastmaster has his own techniques.
[ترجمه ترگمان]A روش مخصوص خودش را دارد
[ترجمه گوگل]یک تاسترستر تکنیک های خود را دارد

4. The toastmaster introduced today's theme and three speakers.
[ترجمه ترگمان]toastmaster موضوع امروز و سه سخنران را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]The toastmaster موضوع امروز و سه سخنران را معرفی کرد

5. Of course, a Toastmaster must always pay attention to organization, vocal range, extraneous filler words and a host of other items.
[ترجمه ترگمان]البته، یک Toastmaster باید همیشه به سازمان، طیف صوتی، کلمات پر کننده خارجی و میزبان موارد دیگر توجه کند
[ترجمه گوگل]البته، یک توسترمرت همیشه باید توجه به سازمان، دامنه آوازی، کلمات پرکننده اضافی و مجموعه ای از موارد دیگر داشته باشد

6. RM : How long have you been a Toastmaster?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا یه \"Toastmaster\" بودی؟
[ترجمه گوگل]RM چند تا از شما تا به حال توست؟

7. At the beginning, the toastmaster toasted three times all the guesses.
[ترجمه ترگمان]در آغاز، toastmaster سه بار همه حدسی را زد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، توتمارتر سه بار همه ی حدس ها را گرم کرد

8. First of all, toastmaster introduced Mr.
[ترجمه ترگمان]اول از همه، \"toastmaster\"، آقای \"Mr \" رو
[ترجمه گوگل]اول از همه،

9. A feast for the Toastmaster soul, as much as it was for each Toastmaster body.
[ترجمه ترگمان]یک ضیافت برای روح Toastmaster، به همان اندازه که برای هر جسم Toastmaster بود
[ترجمه گوگل]جشن برای روح Toastmaster، همانطور که برای هر بدن Toastmaster بود

10. How long have you been a Toastmaster?
[ترجمه ترگمان]چند وقته که تو یه \"Toastmaster\" هستی؟
[ترجمه گوگل]تا چه مدت تو توییتر بوده اید؟

11. And as Toastmasters' 2006 World Champion of Public Speaking Lance Miller shares in an article for the Toastmaster magazine, the more personal and passionate your story is, the better.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که Toastmasters ۲۰۰۶ قهرمان جهان در یک مقاله برای مجله Toastmaster می گوید، داستان تان بیشتر شخصی و پر شور است، داستان تان بهتر است
[ترجمه گوگل]و همانطور که لنس میلر، قهرمان جهانی سخنرانی جهانی Toastmasters 2006 در مقاله ای برای مجله Toastmaster مشارکت می دهد، داستان شخصی تر و پرشورتر شما بهتر است

12. Comrade Zhaozhongxiang, used to a greatest famous TV toastmaster, especially well known for his intelligence contest program.
[ترجمه ترگمان]رفیق Zhaozhongxiang، به a معروف تلویزیون معروف، به خصوص برای برنامه مسابقه intelligence معروف بود
[ترجمه گوگل]رفیق Zhaozhongxiang، استفاده می شود به بزرگترین توماسبر معروف تلویزیون، به خصوص به خوبی برای برنامه مسابقه هوش خود شناخته شده است

13. Great, my friends, the toastmaster little deer announce that:Our dine together is started now.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، دوستان من، آهو کوچولو اعلام کرد: شام ما با هم شروع شد
[ترجمه گوگل]عالی است، دوستان من، گوزن کوچولو تاکسیستم اعلام می کنند که غذای ما هم اکنون شروع شده است

14. I have read stories in the Toastmaster magazine about how improved speaking skills enable members to land better jobs and realize their dreams.
[ترجمه ترگمان]من داستان هایی در مجله Toastmaster درباره اینکه چگونه مهارت های گفتاری بهبود یافته، اعضا را قادر می سازد تا مشاغل بهتری داشته باشند و رویاهای خود را تحقق بخشند، خوانده ام
[ترجمه گوگل]من در مجله Toastmaster خواندن داستانهایی در مورد چگونگی بهبود مهارتهای گفتاری اعضا را برای شغل بهتر و رویاهای خود تحقق بخشیدم


کلمات دیگر: