کلمه جو
صفحه اصلی

fait

انگلیسی به فارسی

فاطمه


انگلیسی به انگلیسی

• family name
(french) fact; done (referring to well aged cheese)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حکم، امر، پول بدون پشتوانه - عمل انجام شده، سند، نوشته، سندی که با رعایت تشریفات قانونی امضاء شده باشد

جملات نمونه

1. Are you au fait with the rules of the game?
[ترجمه ترگمان]آیا شما از قوانین بازی لذت می برید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با قوانین بازی قاطع هستید؟

2. I'm not really au fait with the computer system yet.
[ترجمه ترگمان]من واقعا با سیستم کامپیوتر کار نمی کنم
[ترجمه گوگل]من هنوز با سیستم کامپیوتری صحیح نیستم

3. Votre mari que fait - il en Chine?
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه ماری در این مورد حرف میزنه؟
[ترجمه گوگل]Votre mari que fait - il en chine؟

4. I'm new here so I'm not completely au fait with the system.
[ترجمه ترگمان]من تازه اینجا هستم، بنابراین کاملا با سیستم کاری ندارم
[ترجمه گوگل]من اینجا جدید هستم بنابراین من به طور کامل از سیستم اطمینان ندارم

5. Au Fait is willing to create prosperous tomorrow together with customers of both new and old.
[ترجمه ترگمان]Au، fait together is to prosperous prosperous prosperous prosperous prosperous prosperous tomorrow tomorrow tomorrow customers customers new new new both create both both both and and and and and and and and and and and and and and and of of of of of of of of of of of of of and
[ترجمه گوگل]Au Fait مایل است فردا با مشتریان جدید و قدیمی ایجاد کند

6. She appears to be au fait to the ways of the world though she is young.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او از راه ورسم جهان برخوردار است، هر چند که او جوان است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که او جوان است و به شیوههای جهان ختم می شود

7. Nous avons fait une promenade dans la montagne.
[ترجمه ترگمان] ما تو la قدم زدیم
[ترجمه گوگل]آشنایی با آژانس های مسافرتی دنا لا مونتانا

8. Un attentat suicide à la bombe fait neuf morts dans le nord - est de Bagdad.
[ترجمه ترگمان]این یک خودکشی است
[ترجمه گوگل]آیا خودکشی را متوقف کرده اید؟

9. Qu'il fait chaud aujourd'hui ! Je n'ai jamais vu un temps pareil.
[ترجمه ترگمان]چه دارد این کار را می کند؟ من تا قبل از این در عمرم n را تجربه نکرده بودم
[ترجمه گوگل]کوئیل چیته aujourd'hui! جی ناییمامیم وو وتیمپلیپیریل

10. I want everybody to have a fait deal, so help me God.
[ترجمه ترگمان]، میخوام همه باهم معامله کنن پس بهم کمک کن
[ترجمه گوگل]من می خواهم همه را به یک معامله فای، به طوری که من به خدا کمک کند

11. After the ceremony a marriage is a fait accompli.
[ترجمه ترگمان]پس از این مراسم، ازدواج یک عمل انجام شده است
[ترجمه گوگل]پس از مراسم، ازدواج یک عمل فقیه است

12. Once determined, on a fait accompli.
[ترجمه ترگمان]زمانی که مشخص شد، در برابر یک عمل انجام شده
[ترجمه گوگل]پس از مشخص شدن، در انجام عملی انجام می شود

13. It's my first week here so I'm not yet au fait with the system.
[ترجمه ترگمان]این اولین هفته آیه که اومدم اینجا تا با سیستم تموم کنم
[ترجمه گوگل]این هفته اول من است بنابراین من هنوز با سیستم صحیح نیستم

14. It's my first week here so I'm not completely au fait with the system.
[ترجمه ترگمان]این اولین هفته است که من اینجا کار می کنم
[ترجمه گوگل]این اولین هفته من است، بنابراین من به طور کامل از سیستم اطمینان ندارم

15. We got married secretly and then presented our parents with a fait accompli.
[ترجمه ترگمان]ما در خفا ازدواج کردیم و سپس پدر و مادر خود را با عمل انجام شده نشان دادیم
[ترجمه گوگل]ما به طور مخفیانه ازدواج کردیم و سپس پدر و مادرمان را با انجام یک عمل واقعی معرفی کردیم

پیشنهاد کاربران

فرمان، امر، دستور، حکم


کلمات دیگر: