کلمه جو
صفحه اصلی

underestimation


معنی : ناچیز شماری، سبک شماری سهل گیری
معانی دیگر : سبک شماری سهل گیری، ناچیز شماری

انگلیسی به فارسی

بر آورد کمتر از حد، بر آورد پایین، ناچیزانگاری، کوچک شماری، ناچیز شماری


کم توجهی، سبک شماری سهل گیری، ناچیز شماری


انگلیسی به انگلیسی

• underrating, undervaluing, act of underestimating

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کم برآورد
[آمار] کم برآورد

مترادف و متضاد

ناچیز شماری (اسم)
depreciation, underestimation

سبک شماری سهل گیری (اسم)
underestimation

جملات نمونه

1. This is due to the enemy's underestimation of China and also to his shortage of troops.
[ترجمه ترگمان]این به دلیل کم شدن بیش از حد دشمن و نیز کمبود نیروی نظامی است
[ترجمه گوگل]این به خاطر دشمن کم پیش بینی چین و همچنین کمبود نیروهایش است

2. This underestimation will increase with a larger difference between the cold and hot oil viscosity and is also more relevant to early times (economics).
[ترجمه ترگمان]این underestimation با تفاوت بزرگتری بین ویسکوزیته نفت و داغ و همچنین بیشتر مربوط به دوران اولیه (اقتصاد)افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]این نادیده گرفتن با اختلاف بیشتر بین ویسکوزیته روغن سرما و گرما افزایش می یابد و همچنین به زمان های اولیه (اقتصاد) مربوط می شود

3. Underestimation of the inequality between C. E. O. incomes and the wages of the average production worker wage does not, for example, imply approval.
[ترجمه ترگمان]underestimation بین C ای ا درآمد و دست مزد متوسط کارگران تولیدی متوسط، به طور مثال، دلالت بر تایید ندارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، برآورد نابرابری درآمد خانوار C E O و دستمزد دستمزد کارگران متوسط ​​به طور تصریحی نباشد

4. Underestimation of each finger length, from the thumb to the pinky, increased by about 7 percent in each finger, rendering the little finger quite a bit littler that it really was.
[ترجمه ترگمان]انگشت هر انگشت، از انگشت شستش تا چانه دار، با حدود ۷ درصد در هر انگشت افزایش یافت و انگشت کوچک را کمی دورتر از آن کشید که واقعا بود
[ترجمه گوگل]دست کم هر انگشت، از انگشت شست به انگشت کوچک، در هر انگشت تقریبا 7 درصد افزایش یافته است، انگشت کوچک کمی کوچکتر شده است که واقعا وجود دارد

5. Any underestimation, overestimation or misjudgement will have negative effects on preschool education and children's development.
[ترجمه ترگمان]هر برآورد کم، بیش از حد تخمین زده شده، تاثیرات منفی بر آموزش پیش دبستانی و رشد کودکان خواهد داشت
[ترجمه گوگل]هر گونه کمبودی، بیش از حد و یا تصحیح اشتباه، تاثیرات منفی بر آموزش پیش دبستانی و توسعه کودکان دارد

6. Underestimation of the space required for future communal needs is a common problem in camps of limited area.
[ترجمه ترگمان]استفاده از فضای مورد نیاز برای نیازهای مشترک آینده، یک مشکل رایج در کمپ های منطقه محدود است
[ترجمه گوگل]کمبود فضای لازم برای نیازهای جمعی آینده یک مشکل رایج در اردوگاه های محدود است

7. However, American attitudes are a volatile mix. Underestimation of the inequality between C.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نگرش های آمریکا ترکیبی بی ثبات است underestimation بین C
[ترجمه گوگل]با این حال، نگرش های آمریکایی یک ترکیب فرار است برآورد نابرابری بین C

8. That is due to underestimation of the enemy and to lack of intensive education and study.
[ترجمه ترگمان]این به دلیل ناچیز بودن دشمن و فقدان آموزش و پرورش فشرده می باشد
[ترجمه گوگل]این به دلیل کم توجهی دشمن و فقدان آموزش و تحصیلات شدید است

9. The main defect of SCTA is overestimation or underestimation of vessel stenosis.
[ترجمه ترگمان]نقص اصلی of تخمین بیش از حد تخمین بیش از حد کشتی است
[ترجمه گوگل]نقص اصلی SCTA، بیش از حد و یا کم توجهی نسبت به تنگی عروق است

10. The IEA's underestimation of energy demand in 2004 contributed to a global jump in oil prices.
[ترجمه ترگمان]برآورد کم انرژی از انرژی در سال ۲۰۰۴ منجر به جهش جهانی در قیمت نفت شد
[ترجمه گوگل]برآورد IEA در تقاضای انرژی در سال 2004، موجب جهش جهانی قیمت های نفت شد

11. The average number of quarrels per hour was three to four, although this was probably an underestimation.
[ترجمه ترگمان]میانگین number در هر ساعت سه تا چهار بود، اگرچه این احتمالا ناچیز بود
[ترجمه گوگل]میانگین تعداد نزاع ها در هر ساعت 3 تا 4 بود، هرچند احتمالا این کمبود بود

12. When small samples are used to estimate population standard deviations, the results are biased in the direction of underestimation.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نمونه های کوچک برای تخمین انحراف معیار جمعیت مورد استفاده قرار می گیرند، نتایج در جهت برآورد کم متمایل هستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که نمونه های کوچک برای ارزیابی انحرافات استاندارد جمعیت استفاده می شود، نتایج در جهت نادیده گرفتن، بی اعتبار است

13. "If you asked one of these guys 'What are the chances of you getting caught?' you would see an underestimation of the risks, " Dr. Geary said.
[ترجمه ترگمان]\" اگر از یکی از این افراد سوال کردید چه اتفاقی ممکن است گیر بیفتد؟ شما شاهد ناچیز بودن خطرات خواهید بود \"
[ترجمه گوگل]'اگر یکی از این بچه ها را پرسید' شانس گرفتن شما چقدر است؟ ' دکتر گری می گوید خطر ابتلا به این بیماری کم است

پیشنهاد کاربران

کوچک شماری، کم ارزش شماری

دست کم گرفتن

[ الکترونیک و ریاضیات] فرو تخمین


کلمات دیگر: