کلمه جو
صفحه اصلی

bearer


معنی : حامل، در وجه حامل، درخت بارور
معانی دیگر : رجوع شود به: penstemon، برنده، آورنده، رساننده، بته یا درخت بارآور، (بانکداری) دارنده، (در وجه) حامل، قابل پرداخت به آورنده

انگلیسی به فارسی

حامل، درخت بارور، در وجه حامل


حامل، در وجه حامل، درخت بارور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that carries or supports.

(2) تعریف: a person who presents a check or other order for payment.

• person or thing that bears or carries; plant or tree which produces fruit; person who presents a money order
a bearer is a person who carries a stretcher or coffin.
the bearer of something such as a letter, a document, or a piece of news is the person who has it in their possession, and who brings it to you.
the bearer of a name or title is the person who has it.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تیر افقی
[حقوق] حامل

مترادف و متضاد

حامل (اسم)
porter, transport, bearer, carrier, vehicle, vector, conveyor, stave, conveyer

در وجه حامل (اسم)
bearer

درخت بارور (اسم)
bearer

person who carries messages or deliveries


Synonyms: agent, beast of burden, carrier, conveyor, courier, drogher, emissary, envoy, internuncio, messenger, porter, runner, servant, shipper, transporter


person who requests payment of bill


Synonyms: beneficiary, casher, collector, consignee, payee


جملات نمونه

the bearer of this letter

حامل این نامه


1. bearer of good news
آورنده ی خبر خوش

2. bearer bonds
اوراق قرضه ی قابل پرداخت در وجه حامل،سند قرضه ی بی نام

3. bearer certificate
گواهینامه ی بی نام

4. bearer check (cheque)
چک در وجه حامل

5. bearer shares
سهام بی نام

6. the bearer of this letter
حامل این نامه

7. He rewarded the bearer before reading the note.
[ترجمه ترگمان]او پیش از خواندن نامه به حامل پول پاداش داد
[ترجمه گوگل]قبل از خواندن یادداشت، حامل را پاداش داد

8. I'm the bearer of good news.
[ترجمه ترگمان]من حامل خبره ای خوب هستم
[ترجمه گوگل]من حامی خبر خوب هستم

9. I'm sending a parcel to you per bearer.
[ترجمه ترگمان]من دارم یک بسته برایت می فرستم
[ترجمه گوگل]من یک بسته به شما برای هر حامل ارسال می کنم

10. He hated always to be the bearer of bad tidings.
[ترجمه ترگمان]همیشه از آن نفرت داشت که حامل خبره ای بد باشد
[ترجمه گوگل]او از همیشه متنفر بود

11. I am the bearer of good tidings .
[ترجمه ترگمان]من حامل خبره ای خوب هستم
[ترجمه گوگل]من حامل خبر خوب هستم

12. He was a coffin/pall bearer at his father's funeral.
[ترجمه ترگمان]کفن و دفن پدرش در مراسم تدفین پدرش بود
[ترجمه گوگل]او در مراسم خاکسپاری پدرش یک تابوت / پله بود

13. And travellers' cheques or bearer bonds leave a paper trail for police to follow.
[ترجمه ترگمان]و مسافرانی که چک و یا اوراق قرضه حامل را چک می کنند، ردی کاغذی را برای پلیس به جا می گذارند تا از آن ها پیروی کنند
[ترجمه گوگل]چکهای مسافرتی و یا اوراق قرضه حامل یک دنباله کاغذی برای پیگیری پلیس است

14. All regiments may include a standard bearer and/or musician, and these cost double the points value of an ordinary trooper.
[ترجمه ترگمان]همه هنگ ها ممکن است شامل یک حامل استاندارد و \/ یا موسیقی دان باشند، و این هزینه دو برابر ارزش واحد یک سرباز معمولی است
[ترجمه گوگل]همه قلعه ها ممکن است یک حامی استاندارد و / یا موسیقیدان داشته باشند و این هزینه دو برابر ارزش یک قهرمان عادی است

15. I come as the bearer of glad tidings.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان حامل خبره ای خوش آمده ام
[ترجمه گوگل]من به عنوان حامی خوشحال کننده می آیم

bearer of good news

آورنده‌ی خبر خوش


اصطلاحات

bearer bonds

اوراق قرضه‌ی قابل‌پرداخت در وجه حامل، سند قرضه‌ی بی‌نام


bearer certificate

گواهینامه‌ی بی‌نام


bearer check (cheque)

چک در وجه حامل


bearer shares

سهام بی‌نام


پیشنهاد کاربران

دربردارنده

حمل کننده

دارنده
مثلا میگن کسی رو میشناسی اسمش مایکل باشه ؟ میگه آره
Michael Jackson would be a famous bearer of this name

bearer ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: ریل بند سوزن
تعریف: ریل بندی چوبی یا بتنی که در سوزن ها و تقاطع ها ریل را نگه می دارد |||متـ . تراورس سوزن


کلمات دیگر: