کلمه جو
صفحه اصلی

marginalization


(noun) کنار گذاشتن، نادیده گرفتن، منزوی کردن

انگلیسی به فارسی

کنار گذاشتن، نادیده گرفتن، منزوی کردن


حاشیه سازی


انگلیسی به انگلیسی

• social process of being made marginal, social process of becoming marginal (particularly as a group within a larger society)

دیکشنری تخصصی

[آمار] حاشیه ای سازی

جملات نمونه

1. The marginalization of certain groups within the community may lead to social unrest.
[ترجمه ترگمان]به حاشیه رانده شدن گروه های خاص در جامعه ممکن است منجر به ناآرامی اجتماعی شود
[ترجمه گوگل]حاشیه سازی گروه های خاصی در جامعه می تواند به ناآرامی های اجتماعی منجر شود

2. Such marginalization of older people was accompanied by increasing material prosperity and political activism.
[ترجمه ترگمان]چنین حاشیه رانده شدن افراد مسن با افزایش رونق مادی و فعالیت سیاسی همراه بود
[ترجمه گوگل]چنین حاشیه سازی از افراد مسن با افزایش رفاه مادی و فعالیت سیاسی همراه بود

3. Jacques Derrida, Paul Ricoeur, And The Marginalization Of Christianity: Can The God Of Presence Be Saved?
[ترجمه ترگمان]ژاک دریدا، پل Ricoeur و The از مسیحیت: آیا خدا می تواند نجات یابد؟
[ترجمه گوگل]Jacques Derrida، Paul Ricoeur، و Marginalization از مسیحیت: می تواند خداوند حضور داشته باشد؟

4. It blights lives in terms of poverty and marginalization.
[ترجمه ترگمان]این کشور از نظر فقر و حاشیه رانده شدن زندگی می کند
[ترجمه گوگل]از نظر فقر و حاشیه سازی زندگی می کند

5. He spoke of his fears of the marginalization of Africa.
[ترجمه ترگمان]او از ترس از حاشیه رانده شدن افریقا سخن گفت
[ترجمه گوگل]او از ترس او از حاشیه برداری از آفریقا صحبت کرد

6. The marginalization of individual local city is an unavoidable phenomenon in urban development process.
[ترجمه ترگمان]نادیده انگاشته شدن شهر محلی یک پدیده غیرقابل اجتناب در روند توسعه شهری است
[ترجمه گوگل]حاشیه نویسی یک شهر محلی منحصر به فرد پدیده ی اجتناب ناپذیر در روند توسعه شهری است

7. The biggest challenge is the simultaneous existence of marginalization and dependency.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین چالش، وجود به حاشیه رانده شدن و وابستگی است
[ترجمه گوگل]بزرگترین چالش این است که به طور همزمان حاشیه سازی و وابستگی وجود داشته باشد

8. First, the marginalization of literature brought aesthetic experience secular, privatization trend.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه به حاشیه رانده شدن ادبیات، تجربه زیبایی شناختی و سکولار را به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]اولا، حاشیه نشینی ادبیات، تجربه ی زیبایی شناختی را موجب شد که روند سکولار، خصوصی سازی را تجربه کند

9. In particular the threat of Africa's marginalization must be removed.
[ترجمه ترگمان]به ویژه تهدید به حاشیه رانده شدن افریقا باید حذف شود
[ترجمه گوگل]به ویژه باید تهدید از حاشیه سازی آفریقا حذف شود

10. And at times it criticizes class-based politics, for its omission and marginalization of gender issues.
[ترجمه ترگمان]و گاهی از سیاست های طبقاتی، به دلیل حذف و به حاشیه راندن مسائل جنسیتی انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]و بارها و بارها از سیاست های طبقاتی انتقاد می کند، به خاطر عدم توجه و محرومیت از مسائل جنسیتی

11. In the cause of rural-surplus labor transferring, rural labors, the special class, walked in the Institutional pitfall:relative pauperization and social marginalization.
[ترجمه ترگمان]در اثر انتقال نیروی کار مازاد روستایی، زحمات روستایی، طبقه خاص، در دام نهادی مورد استفاده قرار گرفت: pauperization نسبی و حاشیه رانده شدن اجتماعی
[ترجمه گوگل]در زمینه انتقال نیروی کار مازاد روستایی، کارگران روستایی، کلاس ویژه، در نابودی سازمانی گام برداشتند: فریب دادن نسبی و حاشیه سازی اجتماعی

12. However, Human Rights Watch said that in practice, the new law is compounding the health risks, social marginalization, and stigmatization of suspected drug users.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سازمان نظارت حقوق بشر گفت که در عمل، قانون جدید، خطرات سلامتی، به حاشیه رانده شدن اجتماعی و بدنام کردن مصرف کنندگان مواد مخدر را تشدید می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، دیده بان حقوق بشر گفت که در عمل، قانون جدید، خطرات سلامتی، حاشیه نشینی اجتماعی و محرومیت از مصرف کنندگان مشکوک به مواد مخدر را تشکیل می دهد

13. However, since modern society, the rules of reason and exaggerated, leading to loss of virtue ethics and marginalization has led to a modern crisis of sexual morality and ethical dilemma.
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجا که جامعه مدرن، قواعد عقل و اغراق، منجر به از دست دادن اخلاق فضیلت می شود و به حاشیه رانده شدن به بحران نوین اخلاق جنسی و معمای اخلاقی منجر شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، از آنجا که جامعه مدرن، قوانین ذهنی و اغراق آمیز، منجر به از دست دادن اخلاق فضیلت و حاشیه سازی شده است، منجر به بحران مدرن اخلاق جنسی و معضل اخلاقی شده است

14. Generally speaking, the models of acculturation may be divided into assimilation, integration, separation and marginalization.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مدل های فرهنگ پذیری را می توان به همانندسازی، یکپارچه سازی، جداسازی و به حاشیه رانده شدن تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مدل های انطباق ممکن است به تقسیم، ادغام، جدایی و حاشیه سازی تقسیم شوند

15. Tibetans have real grievances, after decades of cultural discrimination and economic marginalization.
[ترجمه ترگمان]تبتی ها، پس از دهه ها تبعیض فرهنگی و به حاشیه رانده شدن اقتصادی، نارضایتی خود را به همراه دارند
[ترجمه گوگل]تبت ها پس از دهه های تبعیض فرهنگی و حاشیه سازی اقتصادی، نارضایتی واقعی دارند

پیشنهاد کاربران

انزوا

به حاشیه رفتن، از دور خارج شدن

حاشیه نشینی

به حاشیه راندن نادیده گرفتن، مورد کم توجهی قرار دادن


کلمات دیگر: