کلمه جو
صفحه اصلی

emolument


معنی : درامد، پرداخت، حقوق، مداخل، مقرری، مواجب
معانی دیگر : حقوق (ماهانه یا سالیانه و غیره)، کار پاداش، دستمزد، کارمزد، اجرت، معونت

انگلیسی به فارسی

درآمد، مواجب، مداخل، معونت، حقوق، مقرری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: profit or compensation from one's position or employment, such as salary or fees.
مشابه: pay, stipend

• profit, salary, fee (received in a job or office)
an emolument is money or some other form of payment which a person receives for doing work; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حقوق، دستمزد، حق الزحمه، مزایا

مترادف و متضاد

درامد (اسم)
admission, income, revenue, earnings, emolument, hatch

پرداخت (اسم)
finish, expenditure, settlement, emolument, pay, remuneration, polish, burnish, payment, fee, disbursement, outlay, hire, payoff, remittance, remitment

حقوق (اسم)
emolument, due, pension, law, salary, stipend

مداخل (اسم)
earnings, emolument

مقرری (اسم)
emolument, pension, wages

مواجب (اسم)
emolument, salary, stipend

payment


Synonyms: compensation, returns, pay, profit


جملات نمونه

1. Her emoluments as a teacher amounted to 8500 a year.
[ترجمه ترگمان]مقرری او به عنوان یک معلم در سال به ۸۵۰۰ رسید
[ترجمه گوگل]حقوق و دستمزد وی به عنوان یک معلم در سال 8500 بود

2. The emolument of this profession is not satisfactory.
[ترجمه ترگمان]The این شغل رضایت بخش نیست
[ترجمه گوگل]کفایت این حرفه رضایت بخش نیست

3. He was paid a modest emolument.
[ترجمه ترگمان]او به مبلغ اندکی پول پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]او بودجه خیر مقدم پرداخت شد

4. This general approach to efficient emolument packages is markedly absent from the reward structures of public sector companies.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد کلی برای بسته های emolument کارآمد به طور قابل توجهی از ساختارهای پاداش شرکت های بخش دولتی غایب است
[ترجمه گوگل]این رویکرد کلی به بسته های موثر مقرون به صرفه از نظر ساختار پاداش شرکت های بخش دولتی به شدت ناقض است

5. The managerial emolument and incentives discussion in section 3 starts in general terms and then moves to questions of alternative institutional structures.
[ترجمه ترگمان]بحث مدیریتی و مشوق های مدیریتی در بخش ۳ به طور کلی شروع می شود و سپس به سوالات ساختارهای سازمانی جایگزین اشاره می کند
[ترجمه گوگل]بحث بحث و جدل و مداخلات مدیریتی در بخش 3 به طور کلی شروع می شود و سپس به سوالاتی درباره ساختارهای نهادی جایگزین منتهی می شود

6. Special emoluments or other benefits paid at the time of the transaction.
[ترجمه ترگمان]مداخل مخصوص و یا مزایای دیگری که در زمان معامله پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]حقوق و دستمزد ویژه یا مزایای دیگر که در زمان معامله پرداخت می شود

7. His full emoluments for services rendered to the three companies are paid by S
[ترجمه ترگمان]درآمد کامل او برای خدمات ارائه شده به سه شرکت توسط S پرداخته می شود
[ترجمه گوگل]حق بیمه کامل خود را برای خدمات ارائه شده به سه شرکت توسط S پرداخت می شود

8. This can come from current emoluments or some other source.
[ترجمه ترگمان]این می تواند از مداخل فعلی یا چند منبع دیگر باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند از حقوق و دستمزد فعلی یا برخی منابع دیگر باشد

9. He plied his new profession with emolument to himself, and infinite plague to the country.
[ترجمه ترگمان]شغل جدید خود را با emolument و plague به کار می برد و plague را به کشور می رساند
[ترجمه گوگل]او حرفه جدید خود را با آرامش خود و طاعون بی نهایت به کشور پرتاب کرد

10. Typically, coating paper Toner low emolument and making quality and low.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، کاغذ پوشش دهنده با کیفیت پایین و کیفیت بالا و پایین کردن کیفیت کار می کند
[ترجمه گوگل]به طور معمول، کاغذ پوشش تونر کم مقررات و کیفیت و کم

11. He could earn up to £1m a year in salary and emoluments from many directorships.
[ترجمه ترگمان]او می توانست سالیانه ۱ میلیون پوند حقوق و حقوق دریافت کند
[ترجمه گوگل]او می تواند در سال حقوق و دستمزد را از بسیاری از مدیران کسب درآمد تا 1 میلیون پوند

12. Secondly there is the mechanism which determines top management emoluments, implicit in which is their incentive structure.
[ترجمه ترگمان]دوم، مکانیسمی وجود دارد که مداخل مدیریت بالا را تعیین می کند، که در آن ساختار انگیزه آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]ثانیا، مکانیسمی است که تعادل مدیریت بالا را تعیین می کند که مشخصا ساختار انگیزه آنهاست

13. In addition the notes to the accounts need not include the directors' emoluments.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یادداشت های مربوط به حساب ها شامل حقوق مدیران نمی شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یادداشت ها به حساب ها نیازی به پرداخت هزینه های اداری ندارند

14. Baby - linen - for babies then wore robes of state - afforded another possibility of toil and emolument.
[ترجمه ترگمان]در این صورت بچه ها لباس زیر و گشاد می پوشیدند و به احتمال دیگری کار کار و کار را از دست می دادند
[ترجمه گوگل]کودک - کتانی - برای نوزادان پس از آن پوشیدن دولت - امکان دیگری از مشاجره و محرمانه


کلمات دیگر: