کلمه جو
صفحه اصلی

holder


معنی : سه پایه، بست، گیرنده، نگاه دارنده، دارنده، اشغال کننده
معانی دیگر : مالک سند (و غیره)، صاحب، مستاجر، (چک و غیره) دریافت کننده، ابزار یا وسیله ی نگهداشتن، نگهدار، گیره

انگلیسی به فارسی

دارنده، نگاه دارنده، گیرنده، اشغال کننده


دارنده، گیرنده، بست، نگاه دارنده، اشغال کننده، سه پایه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: anything that serves the purpose of holding.
مشابه: brace, stand

- a pen holder
[ترجمه s.s] نگه دارنده قلم
[ترجمه ترگمان] یک قلم خودکار
[ترجمه گوگل] دارنده قلم
- a utensil holder
[ترجمه ترگمان] نگهدارنده
[ترجمه گوگل] دارنده ی ظروف

(2) تعریف: one who owns or has the use of something.
مشابه: possessor

• person or thing that holds; owner, occupier, possessor
a holder is a container for putting objects in or keeping them in position.
a holder is also someone who owns, controls, or has something.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] دارنده، متصدی، دارنده قانونی چک یا برات
[نساجی] نگاهدارنده - سوراخ رزوه دار- بست - پایه - پایه عینکی

مترادف و متضاد

سه پایه (اسم)
stand, andiron, tripod, easel, trivet, trestle, holder, three-legged table

بست (اسم)
connector, girth, fastening, bracket, fastener, holder, outrigger

گیرنده (اسم)
receiver, receptor, holder, catcher, recipient, grantee, getter, payee

نگاه دارنده (اسم)
holder, handler, preservative, suspensor, maintainer

دارنده (اسم)
holder, haver, owner

اشغال کننده (اسم)
holder, occupant, holdback, occupier

جملات نمونه

1. carbon holder
پایه ی زغال (لامپ جرقه زن)،انبر زغالی

2. cigarette holder
چوب سیگار،مشتوک

3. a degree holder
دارنده ی مدرک دانشگاهی

4. Sotomayor, the Cuban holder of the world high jump record, cleared 36 metres.
[ترجمه ترگمان]سوتومایور، دارنده Cuban کوبایی در رکورد پرش ارتفاع جهان، ۳۶ متر را تمیز کرد
[ترجمه گوگل]Sotomayor، صاحب کوبا از رکورد جهانی پرش ارتفاع، 36 متر پاک شده است

5. The holder of the office of chairman is reponsible for arranging meetings.
[ترجمه ترگمان]دارنده دفتر رئیس برای ترتیب دادن جلسات برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]دارنده دفتر رئیس به منظور تنظیم جلسات مسئولیت دارد

6. The lease entitles the holder to use the buildings and any land attached thereto.
[ترجمه ترگمان]اجاره به دارنده حق استفاده از ساختمان ها و هر زمین متصل به آن را می دهد
[ترجمه گوگل]اجاره نامه دارنده را مجاز به استفاده از ساختمان ها و زمین های متصل به آن می کند

7. The holder of the office of chairman is responsible for arranging meeting.
[ترجمه مجید] مسوول دفتر رییس، برنامه ریزی جلسات را عهده دار است.
[ترجمه ترگمان]دارنده دفتر رئیس مسئول ترتیب دادن جلسه است
[ترجمه گوگل]دارنده دفتر رئیس مسئول تشکیل جلسات است

8. The holder has slots for 100 CDs.
[ترجمه ترگمان]این دارنده ۱۰۰ سی دی دارد
[ترجمه گوگل]دارنده اسلات برای 100 سی دی دارد

9. She wondered why the previous job holder had left.
[ترجمه ترگمان]او در عجب بود که چرا سابقه قبلی این کار را ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چرا دارنده قبلی شغل را ترک کرده است

10. Debenture holder has priority over ordinary shareholder.
[ترجمه ترگمان]دارنده کارت امتیازی نسبت به سهامداران معمولی اولویت دارد
[ترجمه گوگل]دارنده بدهی دارای اولویت بیشتر نسبت به سهامدار معمولی است

11. The job holder will be on probation for the space of six months.
[ترجمه ترگمان]این نگهدارنده شغل برای مدت شش ماه به قید ضمانت آزاد خواهد بود
[ترجمه گوگل]دارنده شغل برای مدت شش ماه در شرایط آزمایشی قرار خواهد گرفت

12. The job endows its holder with great prestige.
[ترجمه ترگمان]این کار به دارنده آن پرستیژ فوق العاده می بخشد
[ترجمه گوگل]این کار به دارنده آن با اعتبار عالی دست می یابد

13. A loan stock holder is not hampered by such restrictions if his loan stock is not paid on the due date.
[ترجمه ترگمان]اگر سهام وام او به تاریخ سررسید پرداخت نشود، یک دارنده سهام با چنین محدودیت هایی روبرو نخواهد شد
[ترجمه گوگل]صاحبان دارایی های وام با محدودیت هایی که در زمان مقرر به حساب می آید، مانع نمی شود

14. Solov had given Holder sixteen bars of music to improvise to, and the dancer grabbed at the opportunity.
[ترجمه ترگمان]Solov به هولدر شانزده قطعه موسیقی داده بود تا بالبداهه بنوازد، و رقاص این فرصت را مغتنم شمرد
[ترجمه گوگل]سولووف هالدور را به شانزده میله موسیقی داد تا بداهه بکشد، و رقصنده در فرصت استفاده کرد

ticket holders

دارندگان بلیط


پیشنهاد کاربران

سهامدار

دارنده

صاحب امتیاز

گیره

مسئول یا رئیس

نگه دارنده

دارای

کسی که اون وسیله رو نگه میداره یعنی نگهدارنده اون شئ یا همون صاحبش


کلمات دیگر: