کلمه جو
صفحه اصلی

immune


معنی : مصون، ازاد، دارای مصونیت قانونی و پارلمانی
معانی دیگر : ایمن، مستثنی، معاف، بخشوده، به کنار، (معمولا با: against یا from) در پناه، در امان، مورد حراست، ناشنوا (نسبت به التماس و غیره)، نفوذ ناپذیر، مقاوم دربرابر مر­ بر اثر تلقیح واکسن، مصون کردن، محفوظکردن

انگلیسی به فارسی

مصون، آزاد، مقاوم دربرابر مرض بر اثر تلقیح واکسن،دارای مصونیت قانونی و پارلمانی، مصون کردن، محفوظ کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: resistant to a disease, either naturally or by medical means.
متضاد: susceptible
مشابه: invulnerable, resistant, unsusceptible

- Humans are immune to many diseases that affect cats and dogs.
[ترجمه ترگمان] انسان ها نسبت به بسیاری از بیماری هایی که گربه ها و سگ ها را تحت تاثیر قرار می دهند، مصونیت دارند
[ترجمه گوگل] انسان ها از بسیاری از بیماری هایی که روی گربه ها و سگ ها تاثیر می گذارد، ایمنی دارند
- She was vaccinated against measles as a child, so she is immune to it now.
[ترجمه ترگمان] او در مقابل سرخک در برابر سرخک مبتلا شده و حالا در برابر آن مصونیت دارد
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک کودک واکسینه شده علیه سرخک واکسینه شد، بنابراین اکنون به آن ایمنی دارد

(2) تعریف: protected or exempt from something that others are not exempt from.
مترادف: unsusceptible
متضاد: prone, susceptible
مشابه: exempt, invulnerable, protected, resistant, safe, superior, unaffected

- Even the very wealthy are not immune from the effects of an economic recession.
[ترجمه ترگمان] حتی ثروتمندان از اثرات رکود اقتصادی مصون نیستند
[ترجمه گوگل] حتی بسیار ثروتمند از تاثیرات رکود اقتصادی مصون نیستند

(3) تعریف: not affected by something that does or might affect others.

- They thought their stock portfolio was relatively immune to market variations.
[ترجمه ترگمان] آن ها فکر می کردند که پورتفولیوی سهام آن ها نسبت به تغییرات بازار نسبتا مصون است
[ترجمه گوگل] آنها تصور می کردند که سهام خود سهام نسبت به تغییرات بازار نسبتا ایمن است
- He's a cold man who seems to be immune to the pain of others.
[ترجمه ترگمان] او مرد سردی است که به نظر می رسد از درد دیگران مصون باشد
[ترجمه گوگل] او یک مرد سرد است که به نظر می رسد به درد دیگران ایمنی دارد
- As a politician, she had become fairly immune to unfounded criticism.
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک سیاست مدار، او به شدت از انتقادات بی مورد مصون بود
[ترجمه گوگل] به عنوان یک سیاستمدار، او نسبت به انتقادهای ناعادلانه کاملا مصون بود

• one who is immune, one who is insusceptible to a disease
not susceptible to a disease, safe from disease; inoculated; resistant; exempt, free, protected
if you are immune to a disease, you cannot be made ill by it.
if you are immune to something harmful, it cannot affect you or happen to you.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مصون

مترادف و متضاد

invulnerable


مصون (صفت)
defended, immune, protected, inviolable, untouchable, guarded

ازاد (صفت)
free, open, loose, self-administered, patent, exempt, immune, degage, unattached, footloose, unrestrained, gratis

دارای مصونیت قانونی و پارلمانی (صفت)
immune

Synonyms: allowed, clear, exempt, favored, free, hardened to, insusceptible, irresponsible, licensed, not affected, not liable, not subject, privileged, protected, resistant, safe, unaffected, unanswerable, unliable, unsusceptible


Antonyms: susceptible, unguarded, unprotected, vulnerable


جملات نمونه

1. immune complex
همتافت ایمنی

2. immune from extra taxation
مستثنی از مالیات اضافی

3. immune to diphtheria
مصون نسبت به دیفتری

4. bacteria which are immune to antibodies
باکترهایی که نسبت به پادتن ها مصون هستند

5. the president is immune against legal prosecution
رئیس جمهور در برابر پیگرد قانونی مصونیت دارد.

6. he is a stubborn man who is immune to pleas
او مردی لجوج است که گوشش به درخواست و تقاضا بدهکار نیست.

7. I am immune from the disease, for I had it once.
[ترجمه ترگمان]من از بیماری مصون هستم، چون یک بار آن را داشتم
[ترجمه گوگل]من از بیماری ایمن هستم، زیرا من یک بار آن را داشته ام

8. The vaccination doesn't necessarily make you completely immune.
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون لزوما شما را به طور کامل ایمن نمی کند
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون لزوما شما را به طور کامل ایمنی نمی کند

9. The nature of promises is that they remain immune to changing circumstances.
[ترجمه ترگمان]طبیعت وعده هایی این است که آن ها نسبت به تغییر شرایط در امان می مانند
[ترجمه گوگل]ماهیت وعده این است که آنها با شرایط تغییرناپذیر ایمن هستند

10. Once we've had the disease, we're immune for life.
[ترجمه ترگمان]وقتی بیماری رو داشتیم، از زندگی مصون هستیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که بیماری را تجربه کردیم، برای زندگی ایمنی داریم

11. Most adults are immune to Rubella.
[ترجمه ترگمان]اغلب بزرگسالان از Rubella مصون هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بزرگسالان به سرخجه ایمنی دارند

12. Few men are immune to her charms.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از افراد در برابر جذابیت های او مقاوم هستند
[ترجمه گوگل]چند مرد به فریبندگی او ایمنی دارند

13. No one should be immune from prosecution.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید از پی گرد قانونی مصون باشه
[ترجمه گوگل]هیچ کس نباید از پیگرد قانونی ایمن باشد

14. The immune system is the body's defence against infection.
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی، دفاع از بدن در برابر عفونت است
[ترجمه گوگل]سیستم ایمنی بدن دفاع بدن علیه عفونت است

15. Many people are immune to this disease.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نسبت به این بیماری مصون هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به این بیماری ایمن هستند

Bacteria which are immune to antibodies.

باکترهایی که نسبت به پادتن‌ها مصون هستند.


immune to diphtheria

مصون نسبت به دیفتری


immune complex

هم‌تافت ایمنی


immune from extra taxation

مستثنی از مالیات اضافی


The president is immune against legal prosecution.

رئیس‌جمهور در برابر پیگرد قانونی مصونیت دارد.


He is a stubborn man who is immune to pleas.

او مردی لجوج است که گوشش به درخواست و تقاضا بدهکار نیست.


پیشنهاد کاربران

به معنی ایمن نه ایمنی
چون ایمنی اسم است و کلمه immune صفت است

ایمنی ، مقاوم 💪🏻👸
resistant to a infection

You're immune to sports
نسبت به ورزش مقاومت نشون میدی

ایمنی

ایمنی/ مث immune system ینی سیستم ایمنی

ایمنی. ایمن سازی


کلمات دیگر: