کلمه جو
صفحه اصلی

bailee


معنی : ضامن و متعهد، تحویل گیرنده
معانی دیگر : (در شرایط اضطراری) با چتر نجات از هواپیما بیرون پریدن، (حقوق) تحویل گیرنده ی وجه الضمانه یا کالای گروگذاری شده، مستودع، امانت دار

انگلیسی به فارسی

تحویل‌گیرنده، ضامن و متعهد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the person who receives property in the payment of bail.

• one to whom property is bailed, trustee, guardian

دیکشنری تخصصی

[حقوق] امین، امانتدار

مترادف و متضاد

ضامن و متعهد (اسم)
bailee

تحویل گیرنده (اسم)
transferee, bailee

جملات نمونه

1. The involuntary bailee does no wrong if he acts reasonably in trying to return the goods.
[ترجمه ترگمان]اگر او به طور منطقی در تلاش برای بازگشت کالا عمل کند، bailee ناخواسته اشتباه نمی کند
[ترجمه گوگل]اگر بیهوشی غیراخلاقی در تلاش برای بازگشت کالا باشد، اشتباه نمی کند

2. Bailee Madison plays Sally, a young girl who goes to live with her father and his girlfriend.
[ترجمه ترگمان]مدیسون، سالی، سالی، دختری است که با پدر و دوست دخترش زندگی می کند
[ترجمه گوگل]بیله مدیسون سلی، یک دختر جوان است که با پدر و دوست دخترش زندگی می کند

3. The civil responsibility of the bailee is an independently stated liability.
[ترجمه ترگمان]مسوولیت مدنی of یک مسئولیت مستقل است
[ترجمه گوگل]مسئولیت مدنی bailee مسئولیتی مستقل است

4. The scope of the liability of the bailee in our country holds the autonomous principle of the viewpoint of the person concerned, which does not violate the principle of fairness.
[ترجمه ترگمان]دامنه مسئولیت of در کشور ما دارای اصل مستقل دیدگاه فرد مربوطه است، که اصل بی طرفی را نقض نمی کند
[ترجمه گوگل]محدوده مسئولیت بیله در کشور ما دارای اصل مستقل از دیدگاه فردی است که اصل عدالت را نقض نمی کند

5. Such voluntary transfers of possession are called bailment, and the person who so acquires possession is a bailee of the goods.
[ترجمه ترگمان]چنین نقل و نقل و نقل و نقل اختیاری، bailment نامیده می شوند، و شخصی که این پول را به دست می آورد، bailee از اجناس است
[ترجمه گوگل]چنین انتقال های داوطلبانه از مالکیت به عنوان وثیقه نامیده می شود و فردی که مالکیت آن را بدست آورده است، معاف از کالا است

6. He can not, without his knowledge or consent, be made a bailee in the strict sense of that term.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند، بدون کسب دانش یا رضایت خود، در مفهوم دقیق این عبارت نقش داشته باشد
[ترجمه گوگل]او نمیتواند، بدون دانستن یا رضایتش، به معنای دقیق این اصطلاح، معصوم باشد

7. BENEFIT OF INSURANCE 15 This insurance shall not inure to the benefit of the carrier or other bailee.
[ترجمه ترگمان]هزینه های بیمه ۱۵ این بیمه به نفع حامل یا سایر وسایل نقلیه غیر مجاز نخواهد بود
[ترجمه گوگل]مزایای بیمه 15 این بیمه نامه به نفع حامل یا دیگر بیمه نیست

8. This insurance shall not inure to the benefit of the carrier or other bailee.
[ترجمه ترگمان]این بیمه به سود شرکت حمل و نقل و یا شرکت های دیگر نخواهد بود
[ترجمه گوگل]این بیمه نامه به نفع حامل یا دیگر بیمه نیست

9. Hence, if the owner surrenders possession to another, the bailee becomes liable.
[ترجمه ترگمان]از این رو، اگر مالک خود را به شخص دیگری واگذار کند، bailee مسئول می شود
[ترجمه گوگل]از این رو، اگر صاحب مالکیت خود را به دیگری واگذار کند، بایلی مسئول خواهد بود

10. Supplier hereby agrees with us that the supplier stores the copies on behalf of our company as bailee.
[ترجمه ترگمان]تامین کننده به این وسیله با ما موافق است که تامین کننده نسخه های از طرف شرکت ما را به عنوان bailee ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]فروشنده با ما موافقت می کند که تأمین کننده نسخه های خود را به نمایندگی از شرکت ما به عنوان bailee نگه می دارد

11. Nothing in this section affects the duties or liabilities of either seller or buyer as a bailee or custodier of the goods of the other party.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در این بخش بر وظایف و مسئولیت های فروشنده یا خریدار به عنوان خریدار یا خریدار کالای طرف دیگر تاثیر نمی گذارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در این بخش بر وظایف و یا مسئولیت های فروشنده یا خریدار به عنوان معاون یا نگهدارنده کالا از طرف دیگر تاثیر نمی گذارد

12. This Insurance shall not inure to the benefit of the carrier or other bailee.
[ترجمه ترگمان]این بیمه به نفع حامل یا سایر bailee ها بستگی نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]این بیمه نباید به نفع حامل یا دیگر بیمه گذاران باشد

13. The legal relations of the trust include three parties concerned: consignor, bailee and beneficiary among whom the bailee is in the core position.
[ترجمه ترگمان]روابط قانونی این اعتماد شامل سه طرف است: consignor، bailee و ذی نفع در میان کسانی که bailee در جایگاه اصلی قرار دارند
[ترجمه گوگل]روابط حقوقی اعتماد عبارتند از سه طرف مربوط: فرستنده، بیل و منفعت دهنده که میان آنها باییله در موقعیت اصلی قرار دارد

14. The delivery of personal property in trust by the bailor to the bailee.
[ترجمه ترگمان]تحویل مالکیت خصوصی در اعتماد به bailor به the
[ترجمه گوگل]تحویل ملک شخصی در اعتماد توسط نجات دهنده به bailee


کلمات دیگر: