1. gift of (the) gab
1- دهان گرمی،خوش سخنی 2- وراجی،پرحرفی
2. a gift -- compliments of your colleagues
هدیه ی تقدیمی (تقدیم شده) از سوی همکاران شما
3. a gift for mathematics
استعداد در ریاضیات
4. a gift from above
یک هدیه ی آسمانی
5. a gift in recognition of several years of service
هدیه به پاس خدمات چندین ساله
6. a gift meant for you
هدیه ای که برای تو درنظر گرفته شده است
7. the gift of seeing
موهبت بینایی
8. the gift of the magi
هدیه ی مجوسیان
9. the gift pleased her very much
هدیه خیلی او را خشنود کرد.
10. the gift was in acknowledgement of his services
هدیه به خاطر قدردانی از خدماتش بود.
11. this gift betokens our deep gratitude
این هدیه گویای تشکر ژرف ما است.
12. this gift is a token of our appreciation for your services
این هدیه نشانه ای از سپاسگزاری ما از خدمات شما است.
13. this gift is a token of our gratitude
این هدیه نشان امتنان ما است.
14. the gift of gab
استعداد خوش بیانی،دهان گرمی،خوش صحبتی
15. a birthday gift
هدیه ی تولد
16. a fun gift
هدیه ی خوشحال کننده
17. a liberal gift
هدیه ی سخاوتمندانه
18. a shabby gift
هدیه ی ناقابل
19. the double gift of seeing and hearing
نعمت های دوگانه ی دیدن و شنیدن
20. a string of gift shops
زنجیره ای از مغازه های هدیه فروشی
21. he returned my gift unopened
هدیه ی مرا باز نکرده پس فرستاد.
22. paper wrapping for gift boxes
لفاف کاغذی برای جعبه های هدیه
23. they refused our gift
هدیه ما را رد کردند.
24. a deed of gift
هبه نامه
25. never look a gift horse in the mouth
دهان (یا دندان های) اسب پیشکشی را بررسی نکن،از هدیه خرده گیری نکن
26. to look a gift horse in the mouth
از هدیه ی دریافتی عیب گرفتن،دندان اسب پیشکشی را شمردن
27. an inter vivos monetary gift
هدیه ی پولی از یک شخص زنده به شخص دیگر
28. his intelligence was a gift of god
هوش او نعمتی بود خداداد.
29. only humans have the gift of speech
فقط انسان از موهبت سخنگویی برخوردار است.
30. to render back another's gift
هدیه ی کسی را پس فرستادن
31. a man who had no gift of utterance
مردی که از سخنوری بی بهره بود
32. she was pleased with my gift
از هدیه ی من خوشش آمد.
33. they had brought a melon as gift
خربزه آورده بودند ارمغان.
34. it would be ill-advised to accept his gift
پذیرفتن هدیه ی او کار درستی نیست.
35. we acknowledged the nurse's kindness with a gift
با تقدیم هدیه ای از مهربانی های پرستار قدردانی کردیم.
36. he tried to mollify his angry wife by giving her a gift
او سعی کرد با دادن هدیه همسر خشمگین خود را نرم کند.