کلمه جو
صفحه اصلی

cartwheel


(مثل چرخ یا فرفره) دور خود چرخیدن، (به ترتیب روی دست ها و پاها و از پهلو نه از جلو یا عقب) چرخ زدن، کله معلق زدن، چرخ گاری، چرخ زنی، چرخش، کله معلق زدن چرخ گاری چرخزنی

انگلیسی به فارسی

(مثل چرخ یا فرفره) دور خود چرخیدن، (به‌ترتیب روی دست‌ها و پاها و از پهلو نه از جلو یا عقب) چرخ زدن، کله‌معلق زدن


چرخ گاری


چرخزنی، کله معلق، چرخش


(آمریکا - عامیانه) سکه‌ی درشت (به‌ویژه یک دلاری نقره)


چرخ دنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sideways somersault with the arms and legs extended like wheel spokes.

(2) تعریف: the wheel of a cart.

• wheel of a cart; somersault performed sideways, lateral handspring
if you turn a cartwheel, you do a fast, circular movement by falling sideways, supporting your body with one hand after the other until you are standing again.
if a vehicle or a plane cartwheels, it turns over several times very quickly.

جملات نمونه

1. The light aircraft then cartwheeled, trapping both men.
[ترجمه 🌹] سپس هواپیما های بزرگ به پر واز در امدند و انهارا گرفتند
[ترجمه ترگمان]سپس هواپیماهای سبک به پرواز درآمدند و هر دو مرد را به دام انداختند
[ترجمه گوگل]هواپیما نور پس از آن چرخش، ضبط هر دو مردان

2. The children were doing cartwheels in the park.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در پارک cartwheels می کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها در پارک بازی می کردند

3. A few players turned cartwheels at the edge of the field to celebrate their victory.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از بازیکنان به سمت حاشیه میدان رفتند تا پیروزی خود را جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]چندین بازیکن به دنبال پیروزی خود در حال چرخش در لبه میدان بودند

4. You might be able to get a cart-wheel of your own from a local bygone auction or junk yard.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بتوانید یک چرخ ارابه را از یک حراج کهنه و کهنه، از یک حیاط کهنه و کهنه بگیرید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است بتوانید از یک حراج محلی یا حیاط ناخوشایندی که در اختیارتان قرار گرفته است، یک چرخ کالسکه خود را دریافت کنید

5. A cartwheel is one of my favourite ways to grow herbs.
[ترجمه ترگمان]A یکی از روش های مورد علاقه من برای کاشت گیاهان است
[ترجمه گوگل]یک چرخ ریل یکی از راه های مورد علاقه من برای رشد گیاهان است

6. One of them had window-boxes and a cartwheel propped against the wall by the door.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها جعبه پنجره داشت و روی دیوار کنار در روی دیوار لم داده بود
[ترجمه گوگل]یکی از آنها جعبه های پنجره ای داشت و یک چرخ ریل در برابر دیوار توسط درب نصب شده بود

7. He could do somersaults and cartwheels and he could walk on his hands carrying a plate of Eccles cakes on one foot.
[ترجمه ترگمان]می توانست پشتک بزند، و در حالی که یک بشقاب کیک Eccles را روی یک پایش حمل می کرد، می توانست راه برود
[ترجمه گوگل]او می توانست سمرسا و کاردوله ها را انجام دهد و می توانست روی دستان خود یک پلاک از کیک های اکلس را یک پا بگذارد

8. Little girls did cartwheels and then tried for interceptions.
[ترجمه ترگمان]بعضی از دخترهای کوچک چرخ می زدند و به دنبال interceptions می گشتند
[ترجمه گوگل]دختران کوچک، چرخش چرخ و سپس تلاش برای رهگیری

9. Finally, GMTI performance of two typical systems, Cartwheel and Pendulum, is analyzed through computer simulation.
[ترجمه ترگمان]در نهایت عملکرد GMTI دو سیستم معمولی، cartwheel و Pendulum، از طریق شبیه سازی کامپیوتری تجزیه و تحلیل می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، عملکرد GMTI از دو سیستم معمولی، Cartwheel و Pendulum، از طریق شبیه سازی کامپیوتری تجزیه و تحلیل می شود

10. Equipped with special cartwheel, protect the road without damage.
[ترجمه ترگمان]با فلک و فلک و فلک و فلک، بدون آسیب و فلک از جاده محافظت کن
[ترجمه گوگل]مجهز به چرخ تراشه مخصوص، جاده بدون آسیب را محافظت می کند

11. Cartwheel: A sideways acrobatic roll with the arms and legs extended.
[ترجمه ترگمان]cartwheel: یک حرکت acrobatic بر روی بازوها و پاها دراز می شود
[ترجمه گوگل]چرخش چرخ رول آکروباتیک جانبی با بازوها و پاها گسترش یافته است

12. I can do a cartwheel and play the piano, and write and read.
[ترجمه ترگمان]می توانم روی پیانو بازی کنم و پیانو بزنم و بخوانم و بخوانم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک چرخ فلزی را انجام دهم و پیانو را بازی کنم و نوشتن و خواندن آن را انجام دهم

13. Josh doing a running cartwheel, jumping up and catching the monkey bars, and pulling himself rapidly across hand-over-hand.
[ترجمه ترگمان]جاش روی چرخ و فلک دراز کشید و از جا جست و به طرف میله ها دوید و به سرعت خود را از دست او بیرون کشید
[ترجمه گوگل]جاش در حال انجام یک چرخش در حال اجرا، پریدن و گرفتن میله میمون، و خود را به سرعت در حال دستکاری بیش از دست است

14. In traditional opera a comedian in military plays often cartwheels on the stage.
[ترجمه ترگمان]در اپرا سنتی، یک کمدین در نمایش های نظامی اغلب در صحنه نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]در اپرا سنتی، کمدین نظامی نقش مهمی را در صحنه بازی می کند

پیشنهاد کاربران

سبد خرید

چرخ و فلک ( ژیمناستیک )

چرخ فلک در ژیمناستیک

بالانس پای خم

معلق زدن به بغل خنگها


ژیمناستیک

چرخ و فلک

پشتک زدن

چرخ ومحور


کلمات دیگر: