کلمه جو
صفحه اصلی

slanderous


معنی : افترا امیز، بدگویانه
معانی دیگر : افترا آمیز، تهمت آمیز، چفته آمیز، شاخچه آمیز

انگلیسی به فارسی

افترا آمیز، بدگویانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: slanderously (adv.)
(1) تعریف: characterized by or consisting of slander.
متضاد: panegyrical
مشابه: injurious, scandalous

- a slanderous remark
[ترجمه ترگمان] یک جمله رسواکننده
[ترجمه گوگل] یک سخن دروغین

(2) تعریف: given to slander.
متضاد: panegyrical

- a slanderous writer
[ترجمه ترگمان] یک نویسنده شیاد
[ترجمه گوگل] یک نویسنده دروغین

• calumnious, defamatory, false and harmful; using slander to harm or injure
a spoken statement that is slanderous is untrue and intended to damage the reputation of the person that it refers to.

مترادف و متضاد

افترا امیز (صفت)
libelous, libellous, defamatory, slanderous

بدگویانه (صفت)
slanderous

جملات نمونه

1. Herr Kohler wanted an explanation for what he described as "slanderous" remarks.
[ترجمه ترگمان]آقای کوهلر توضیح داد که او چه چیزی را به عنوان \"اتهامات رسواکننده\" توصیف می کند
[ترجمه گوگل]آقای کوهلر می خواست توضیحاتی را که او به عنوان �سخنان دروغین� توصیف کرد توضیح دهد

2. Or you might plead that it was not slanderous because it was true.
[ترجمه ترگمان]یا ممکن است به من بگویی که این slanderous نیست، چون حقیقت داشت
[ترجمه گوگل]یا ممکن است به شما بگویم که این امر دروغین نبود چرا که درست بود

3. The truth can often be slanderous if it is put in certain ways.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که به روش های خاصی به عمل آید، این حقیقت می تواند مشکل ساز باشد
[ترجمه گوگل]حقیقت اغلب می تواند گمراه کننده باشد، اگر آن را به روش خاصی قرار داده شود

4. He makes slanderous statement about the prime minister on television.
[ترجمه ترگمان]او اظهارات افترا آمیز درباره نخست وزیر در تلویزیون را بیان می کند
[ترجمه گوگل]او در مورد تلویزیون نخست وزیر سخن می گوید

5. No one believes your slanderous talk anyway!
[ترجمه ترگمان]به هر حال هیچ کس حرف slanderous تو باور نمی کنه!
[ترجمه گوگل]هیچکس اعتقاد شما به سخنان توهین آمیز را ندارد

6. The rock star never authorized this slanderous biography.
[ترجمه ترگمان]ستاره راک هرگز اجازه این biography slanderous نداد
[ترجمه گوگل]ستاره راک هرگز این بیوگرافی دروغین را مجاز نکرد

7. In the court, he thought the charges were slanderous rumours.
[ترجمه ترگمان]در دادگاه، او فکر کرد که اتهامات رسواکننده هستند
[ترجمه گوگل]در دادگاه، او تصور کرد که اتهامات شایعات دروغین است

8. Riyadh denied the report, calling it "false" and "slanderous," the official Saudi Press Agency (SPA) reported.
[ترجمه ترگمان]خبرگزاری رسمی سعودی (SPA)گزارش داد که ریاض این گزارش را تکذیب کرد و آن را \"نادرست\" و \"افترا\" خواند
[ترجمه گوگل]اداره رسمی عربستان (SPA) گزارش داد که ریاض گزارش را رد کرد و آن را 'جعلی' و 'دروغین' نامید

9. Her slanderous words soiled his reputation.
[ترجمه ترگمان]کلمات slanderous شهرتش را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]سخنان غلط و نادرست شهرت او را تحمل کرد

10. Disseminating for the purpose of undermining or weakening the Soviet regime slanderous fabrications which defame the Soviet state and social system.
[ترجمه ترگمان]جعل سازی برای هدف از بین بردن یا تضعیف رژیم اتحاد جماهیر شوروی، ساخته است که دولت شوروی و نظام اجتماعی را بدنام می کنند
[ترجمه گوگل]توزیع به منظور تضعیف یا تضعیف رژیم شوروی ساختگی های دروغین که دولت و نظام اجتماعی شوروی را تخطئه می کند

11. Men were more evenly divided, with roughly half wanting to punch the slanderous classmate.
[ترجمه ترگمان]مردان به طور مساوی تقسیم شدند، و تقریبا نیمی از آن ها می خواستند که هم به the افترا بزنند
[ترجمه گوگل]مردان تقریبا به طور مساوی تقسیم شده بودند، تقریبا نیمی که مایل بودند یک همکلاسی دروغین را به قتل برسانند

12. How could he choke back his indignation at the slanderous charges his opponent levelled against him?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانست خشم خود را از اتهامات رسواکننده او بر ضد او باز کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه او می تواند خشم خود را در اتهامات دروغین حریف خود را در برابر او را خنثی کرد؟

پیشنهاد کاربران

بی شرمانه ( معنی مجازی )


کلمات دیگر: