کلمه جو
صفحه اصلی

red herring


شاه ماهی قرمز، هرینگ سرخ (رجوع شود به: herring)، (وسیله ی) ردگم کردن، ایز گم کردن، پی گم کردن، گمراه کردن، شاه ماهی سر، موضوع مطرح شده برای فرار ازطرح موضوع مورد بحک، پی نخود سیاه فرستادن

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) شاه ماهی سرخ، موضوع مطرح شده برای فرار ازطرح موضوع مورد بحث، (عامیانه) پی نخود سیاه فرستادن


شاه ماهی قرمز، شاه ماهی سرخ، پی نخود سیاه فرستادن، موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع مورد بحث


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something intended to distract attention from the main issue; misleading clue or false trail.

(2) تعریف: a smoked herring with a reddish color.

• something designed to change a subject, something that diverts attention
a red herring is something which is irrelevant and takes people's attention away from the main subject they are considering.

مترادف و متضاد

misleading clue


Synonyms: attention-grabber, bait, commotion, curve ball, deviation, distraction, distractor, disturbance, diversion, diversionary tactic, false clue, false face, false trail, fool's errand, gimmick, interruption, maneuver, ploy, smoke screen, wild-goose chase


جملات نمونه

1. Neither fish nor good red herring.
[ترجمه ترگمان]ماهی نه ماهی دودی
[ترجمه گوگل]نه ماهی و نه شاه ماهی خوب

2. He deliberately threw a red herring into the conversation.
[ترجمه ترگمان]او عمدا ماهی دودی را به طرف صحبتش پرت کرد
[ترجمه گوگل]او عمدا یک ماهی قرمز را به مکالمه انداخت

3. Meg's determination not to see her; her red herring about the mysterious proposal of marriage.
[ترجمه ترگمان]تصمیم مگ این بود که او را ببیند
[ترجمه گوگل]تصمیم مگ برای دیدن او؛ شاه ماهی قرمز خود را در مورد پیشنهاد مرموز ازدواج

4. His racial theory was almost certainly a red herring, 5 but the notion of selective mate choice was not.
[ترجمه ترگمان]نظریه نژادی او به طور حتم یک شاه ماهی قرمز بود، اما مفهوم انتخاب همسر انتخابی نبود
[ترجمه گوگل]نظریه نژاد او تقریبا به طور قطع یک شاه ماهی قرمز بود، 5 اما مفهوم انتخاب انتخاب همسر نبود

5. Female speaker I think it's a red herring.
[ترجمه ترگمان] سخنگوی زن، فکر کنم ماهی دودی باشه
[ترجمه گوگل]سخنران زن من فکر می کنم این یک شاه ماهی قرمز است

6. According to Mattel, antitrust issues were a red herring.
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته Mattel، مسائل ضد تراست، شاه ماهی قرمز بود
[ترجمه گوگل]با توجه به Mattel، مسائل ضد تراست یک شاه ماهی قرمز بود

7. The holocaust is an immense and vile red herring.
[ترجمه ترگمان]کشتار همگانی، ماهی دودی عظیم و نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]هولوکاست یک شاه ماهی بزرگ و ناپاک است

8. A red herring swallowed one, and then there were three.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دودی آب دهانش را قورت داد و بعد، سه نفر بودند
[ترجمه گوگل]یک شاه ماهی قرمز بلعیده شد، و سپس سه نفر وجود داشت

9. A red herring swallowed one, and the beatles 1 then there were three.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دودی یکی یکی را قورت داد و the ۱ بعد از آن سه نفر بودند
[ترجمه گوگل]یک شاه ماهی قرمز بلعیده شد، و بتلاش 1 سپس سه نفر بود

10. She was drawing a red herring across the path on purpose.
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت از مسیر انحرافی در آن سوی مسیر حرکت کند
[ترجمه گوگل]او به طور رسمی یک سرخ قرمز را در مسیر راه اندازی کرد

11. A red herring swallowed one then there were three.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دودی آب دهانش را قورت داد و گفت: پس سه تا بودند
[ترجمه گوگل]یک شاه ماهی قرمز بلعید و سپس آن سه نفر وجود داشت

12. The Prime Minister's reference to unemployment was a red herring.
[ترجمه ترگمان]اشاره نخست وزیر به بیکاری، یک شاه ماهی قرمز بود
[ترجمه گوگل]اشاره نخست وزیر به بیکاری یک شاه ماهی قرمز بود

13. Neither fish nor flesh ( nor good red herring ).
[ترجمه ترگمان]نه ماهی و نه ماهی دودی
[ترجمه گوگل]نه ماهی و نه گوشت (نه شاه ماهی قرمز خوب)

14. This story is a red herring to divert public attention from this issue.
[ترجمه ترگمان]این داستان یک شاه ماهی قرمز است تا توجه عمومی را از این موضوع منحرف کند
[ترجمه گوگل]این داستان یک شاه ماهی قرمز است که توجه عمومی را از این مسئله منحرف می کند

15. The subsidies debate is a red herring.
[ترجمه ترگمان]بحث یارانه ها یک شاه ماهی قرمز است
[ترجمه گوگل]بحث یارانه ها یک شاه ماهی قرمز است

پیشنهاد کاربران

نکته انحرافی

رد گم کنی
مثلا پلیس وقتی نشانه های قتل را پیدا کرد دریافت که این موارد تنها ( ردگم کن ) بودند.

موضوع بی اهمیت

نخودسیاه

گزینه انحرافی


توضیح درباره اصطلاح red herring
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح شاه ماهی سرخ است. در گذشته وقتی افراد به شکار می رفتند شاه ماهی سرخ را در مسیر برگشت روی زمین می گذاشتند. به خاطر بوی بسیار تند این ماهی گرگ ها نمی توانستند مسیر را تشخیص دهند و از مسیر اصلی شکارچی ها منحرف می شدند.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: